«هستی تو ورای ادراك عقول و فوق عرفان نفوس بوده.»- حضرت بهاءالله

ظهور الهی 

گزیده‌ای از آثار

گزیده‌ای مختصر از آثار بهائی در ارتباط با موضوع ظهور الهی

حقّ بذاته و بنفسه غيب منيع لا يُدْرک بوده.

(حضرت بهاءالله، لوح ابن ذئب )

ايّاک ان لا تشرک بالله ربّک لم تزل کان واحداً احداً فرداً صمداً وتراً باقياً دائماً قيّوماً. (مبادا برای پروردگارت شریکی قائل شوی که او همیشه یکتا و فرد و بی‌نیاز و همیشگی و جاودان و قیوم بوده است.)

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۹۴)

جواهر توحيد و لطائف تحميد، متصاعد بساط حضرت سلطان بيمثال و مليک ذو الجلالی است که حقايق ممکنات و دقايق و رقايق اعيان موجودات را از حقيقتِ نيستی و عدم در عوالم هستی و قِدم ظاهر فرمود و از ذلّت بُعد و فنا نجات داده به ملکوت عزّت و بقا مشرّف نمود و اين نبود مگر به صرف عنايت سابقه و رحمت منبسطۀ خود.

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۲۷)

قوای عقلیۀ بشر، ادراک حقیقت الوهیّت ننماید و لکن فیضِ الوهیت، محیط است. انوارِ الوهیت؛ ساطع و صفاتِ الوهیت؛ ظاهر و باهر.

(خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد ۲)

يَا ابْنَ الإِنْسانِ، كُنْتُ فِي قِدَمِ ذاتِي وَأَزَلِيَّةِ كَيْنُونَتِي؛ عَرَفْتُ حُبّي فِيكَ خَلَقْتُكَ، وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مِثالِي وَأَظْهَرْتُ لَكَ جَمَالی. (ای پسر انسان، در ذات دیرین و جاودانگی ازلی خود مخفی و پنهان بودم. محبت خود را در تو یافتم پس تو را خلق کردم و تصویری از خود را در تو قرار دادم و زیبایی خود را برای تو آشکار ساختم.)

(حضرت بهاءالله، کلمات مکنونۀ عربی، شمارۀ ۳)

بعد از خلق کلّ ممکنات و ايجاد موجودات به تجلّی اسم يا مختار، انسان را از بين اُمم و خلايق برای معرفت و محبت خود که علّت غائی و سبب خلقت کائنات بود اختيار نمود ... زيرا کينونت و حقيقت هر شیء را به اسمی از اسمآء تجلی نمود و به صفتی از صفات اشراق فرمود، مگر انسان را که مظهرِ کلّ اسمآء و صفات و مرآتِ کينونت خود قرار فرمود و به اين فضلِ عظيم و مرحمتِ قديمِ خود اختصاص نمود.

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۲۷)

سبيل کلّ به ذاتِ قِدَم مسدود بوده و طريقِ کلّ مقطوع خواهد بود و محضِ فضل و عنايت، شموسِ مشرقه از افقِ احديّه را بين ناس ظاهر فرموده و عرفان اين انفُس مقدّسه را عرفان خود قرار فرموده. مَنْ عَرَفهم فقد عرف الله و من سمع کلماتِهم فقد سمع کلماتِ الله و من اقرّ بهم فقد اقرّ بالله و من اعرض عنهم فقد اعرض عن الله و من کفر بهم فقد کفر بالله.(هر کس آن‌ها را بشناسد، خدا را شناخته است و هر کس به سخنان آنان گوش فرا دهد، به سخنان خدا گوش فرا داده است و هر کس به حقیقت آن‌ها گواهی دهد، به حقیقت خداوند گواهی داده و هر کس از آن‌ها روی بگرداند، از خدا روی برگردانده و هر کس به آن‌ها باور نداشته باشد، به خدا باور ندارد.)

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۲۱)

اين طلعات مواقع حکم و مطالع امرند… اگر به نظرِ لطيف ملاحظه فرمائی همه را در يک رضوان ساکن بينی و در يک هوا طائر و بر يک بساط جالس و بر يک کلام ناطق و بر يک امر آمر. اين است اتحاد آن جواهرِ وجود و شموسِ غير محدود و معدود.

(حضرت بهاءالله، کتاب ایقان )

اليوم دين‌الله و مذهب‌الله آن که مذاهب مختلفه و سبل متعدّده را سبب و علت بغضاء ننمايند. اين اصول و قوانين و راه‌های محکم متين از مطلعِ واحد ظاهر و از مشرقِ واحد مُشرق و اين اختلافات نظر به مصالح وقت و زمان و قرون و اعصار بوده.

(حضرت بهاءالله، لوح ابن ذئب )

اساس ادیان الهی یکی است و جمیع حقیقت است و حقیقت تجزّی و تعدّد قبول ننموده.

(خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد ۲)

والذی جعله الله و الدریاق الاعظم و السبب الاتّم لصحه هو اتحاد من علی الارض علی امر واحد و شریعه واحده.(آن چه خداوند، نوشداروی اعظم و کامل‌ترین وسیلۀ سلامت عالم قرار داد، اتحاد ساکنان زمین است بر امر واحد و شریعت واحد.)

(حضرت بهاءالله، الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض )

خردمندان، گيتی را چون کالبد مردمان دانسته‌اند. چنانکه او را پوشش بايد، کالبد گيتی را هم پوشش داد و دانش شايد. پس کيش يزدان، جامۀ اوست. هر گاه کهنه شود، به جامۀ تازه او را بيارايد. هر گاهی را روش جداگانه سزاوار. هميشه کيش يزدانی به آنچه شايستۀ آن روز است هويدا و آشکار.

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۳۴)

امروز، روز فضل اعظم و فيض اکبر است بايد کل به کمال اتحاد و اتفاق در ظل سدرۀ عنايت الهی ساکن و مستريح باشند و تمسک نمايند به آنچه اليوم سبب عزت و ارتفاع است... از حق بطلبيد تا جميع را مُؤيد فرمايد بر آنچه لدی العرش مقبول است. زود است بساط عالم جمع شود و بساط ديگر گسترده گردد انّ ربّک لهو الحق علّام الغيوب.(همانا حقیقت نزد پروردگار توست و اوست دانای غیب.)

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۴)

حضرت رحمان، انسان را بينا و شنوا خلق فرموده اگر چه بعضی او را عالم اصغر دانسته‌اند ولکن فی‌الحقيقه عالم اکبر است و مقام و رتبه و شأن هر انسانی بايد در اين يوم موعود ظاهر شود.

(منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شمارۀ ۱۶۲)

پروردگار چشم عنايت فرموده که در آفاق بنگريم و آنچه وسيلۀ تمدن و انسانيت است، به آن تشبث نمائيم و گوش احسان شده تا کلمات حکميّهء عقلا و دانايان را استماع نموده و پند گرفته، کمر همت به اجرای مقتضيات آن بربنديم. حواس و قوای باطنيّه عطا گشته که در امور خيريۀ جمعيت بشريت صرف نمائيم و به عقلِ دوربين، بين اجناس و انواع موجودات، ممتاز شده، دائماً مستمرّاً در امور کلیه و جزئيه و مهمه و عاديه مشغول گرديم تا جميع در حصن حصين دانائی محفوظ و مصون باشيم و در کل احيان به جهت سعادت بشريه اساس جديدی تأسيس و صنع بديعی ايجاد و ترويج نمائيم ... باری بايد دامن همت به کمر غيرت زد و از هر جهت به اسباب آسايش و راحت و سعادت و معارف و تمدن و صنايع و عزت و شرف و علو منزلت جمعيت بشريه تشبث نمود تا از زلال نيت خالصه و سلسال جهد و کوشش اراضی قابليات انسانيه به ریاحین فضائل ذاتيه و شقائق حقائق خصائل حميده، سرسبز و خرم گشته، رشک گلستان معارف اسلاف گردد.

(حضرت عبدالبهاء، رسالۀ‌ مدنیه )

یادداشت: