نقشۀ گسترش جهانی آئین بهائی، ترسیم شده توسط حضرت شوقی افندی در سال ۱۳۳۱ ه.ش. (۱۹۵۲میلادی)

حضرت شوقی افندی – ولیّ‌امر بهائی

زندگی و خدمات حضرت شوقی افندی

حضرت شوقی افندی به مدت ۳۶ سال، از ۱۳۰۰ سال ه.ش. (۱۹۲۱ میلادی) تا هنگام درگذشت‌شان در سال ۱۳۳۶ ه.ش. (۱۹۵۷ میلادی)، به طور كامل خود را غرق در وظیفه‌ای نمودند كه به عنوان ولی‌امر بهائی به ایشان سپرده شده بود. راهنمایی‌های ایشان، تكامل و رشد جامعۀ بهائی را در سراسر عالم در مرحله حياتی توسعه‌اش تضمین نمود.

دوران كودكی و جوانی

حضرت شوقی افندی در کودکی

نَسَب حضرت شوقی افندی به خاندان حضرت بهاءالله و حضرت باب هر دو می‌رسد و ایشان هنگامی در عکا دیده به جهان گشودند که پدربزرگ‌شان، حضرت عبدالبهاء، هنوز در زندان بودند. از ابتدای کودکی، ایمان قوی و وفاداری عمیق به پدربزرگ‌شان، الهام‌بخش کوچک‌ترین اعمال و حرکات ایشان بود و علاقه و اشتیاق ایشان برای تسلط کامل به زبان انگلیسی نیز جهت خدمت به حضرت عبدالبهاء به عنوان منشی و مترجم بود. در راستای همین هدف بود که در بهار ۱۲۹۹ه.ش. (۱۹۲۰ میلادی) عازم دانشگاه آكسفورد شدند و به پرورش بیشتر تسلط شگفت‌انگیزشان بر زبان انگلیسی پرداختند.

درگذشت حضرت عبدالبها در آذر ۱۳۰۰ ه.ش. (نوامبر ۱۹۲۱ میلادی)،‌ لطمۀ شديدی بر حضرت شوقی افندی وارد نمود. در این حالت غم و اندوه شدید بود که اطلاع یافتند حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای خود، ایشان را به عنوان ولی‌‌امر بهائی منصوب كرده‌اند.

حضرت شوقی افندی با وجود اندوه و پریشانی، با تمام قوا عهده‌دار مسئولیت‌های سنگین‌شان شدند و قدم در راه عملی‌سازی مندرجات آثاری نهادند كه از آن‌ها با عنوان سه «منشور» دیانت بهائی یاد می‌کردند: لوح کرمل حضرت بهاءالله که حاوی اوامر ایشان دربارۀ توسعۀ مرکز جهانی بهائی در ارض اقدس است، الواح وصایای حضرت عبدالبهاء که چارچوبی برای تکامل اداری بهائی طرح می‌نماید و الواح نقشۀ ملکوتی حضرت عبدالبهاء که حاوی رهنمون‌هایی برای گسترش جامعۀ بهائی در سطح جهانی است.

با درگذشت حضرت عبدالبهاء، آئین بهائی وارد مرحلۀ جدیدی از رشد خود شد. دورانی که حضرت شوقی افندی آن را «عصر رسولی» ‌می‌نامیدند سپری شده و «عصر تکوین» دیانت بهائی فرارسیده بود. جایگاه خود ایشان به عنوان ولی‌امر، عملکرد و رویه‌ای بسیار متفاوت با نحوۀ رهبری حضرت عبدالبهاء اقتضا می‌کرد.

در سال ۱۳۱۶ ه.ش. (۱۹۳۷ میلادی)، حضرت شوقی افندی با بانو مری مکسول اهل مونترال کانادا، که بعدها میان بهائیان با عنوان امة البهاء روحیّه خانم شناخته ‌‌شدند، ازدواج نمودند. حضرت ولی‌امرالله سال‌ها بعد در پیامی خطاب به محفل روحانی ملی بهائیان کانادا، ایشان را با این کلمات توصیف می‌کنند: «ياور من، جان‌پناه من ... و همکار خستگی‌ناپذیرم در وظائف طاقت‌فرسائی که بر دوش دارم.»

بنای نظم اداری بهائی

توسعۀ نظم اداری حضرت بهاءالله مرکز توجه حضرت شوقی افندی بود. تکامل مؤسسات بهائی، منابع مادی و انسانی جامعه را بسيج می‌نمود و ابزار لازم برای اجرای نقشۀ ملکوتی را فراهم می‌ساخت. نخست، ساختاری از مؤسسات انتخابی بهائی در سطح محلی و ملی نیاز بود که امور جامعۀ رو به رشد را اداره نماید. حضرت شوقی افندی این مؤسسات نوپا را چنان هدایت نمودند تا دامنۀ وسیعی از فعالیت‌های ضروری همچون ترویج تعالیم، چاپ و انتشار آثار و سازمان‌دهی حیات جامعه را به انجام رسانند و هم‌زمان در مورد بکاربردن شیوۀ تصمیم‌گیری بر اساس مشورت که حضرت بهاءالله تعلیم داده‌اند به یادگیری مشغول باشند.

در سال ۱۳۱۶ ه.ش. (۱۹۳۷ میلادی)، شانزده سال پس از درگذشت حضرت عبدالبهاء، توان‌مندی اداری در شماری از کشورها به اندازۀ کافی توسعه یافته بود تا حضرت شوقی افندی بتوانند برنامه‌هایی را (در ادبیات بهائی به این برنامه‌ها نقشه گفته می‌‍‌شود) جهت انتشار تعالیم بهائی در سطحی گسترده‌تر آغاز نمایند و با تأسیس جوامعی در سراسر عالم، اهداف مطرح در الواح نقشۀ ملکوتی را تحقق بخشند.

حضرت ولی‌امرالله، به منظور هدایت و حمایت این برنامه، شروع به انتصاب افرادی با عنوان «ایادیان امرالله» نمودند، گروهی از بهائیان برجسته در هر قاره، که بعدها آن‌ها را با عنوان «حارسان اعظم جامعۀ جنینی امر حضرت بهاءالله» توصیف کردند. وظيفۀ این گروه از مؤمنان برجسته هدایت اقدامات در ترویج تعالیم بهائی، ترغیب به یادگیری، آموزش و یاری محافل در درک وظایف خود و تشویق و رهبری اخلاقی بود. در سال ۱۳۳۰ ه.ش. (۱۹۵۱ میلادی)، حضرت شوقی افندی افرادی را به عضویت شورای بین‌المللی بهائی تعیین نمودند و این شورا را به عنوان طليعه‌ای بر تشکیل بیت ‌العدل اعظم توصیف کردند. همچنین، در ۱۳۳۳ ه.ش. (۱۹۵۴ میلادی)، شبکه‌ای جهانی از اعضای لجنۀ معاونت برای کمک به ایادیان امرالله شکل گرفت.

گسترش جامعۀ بهائی

حضرت ولی‌امرالله برای تحقق اهداف نقشۀ ملکوتی حضرت عبدالبهاء، يعنی استقرار جامعۀ بهائی در هر سرزمین و کشوری، نخست بهائیان را که در آن زمان گروه نسبتاً کوچکی بودند تشویق و یاری نمودند تا در سراسر کرۀ زمين پراکنده شوند. تعدادی بلافاصله قیام کردند. یکی از سرشناس‌ترین این افراد، یک خانم خبرنگار آمریکایی به نام مارثا روت بود، که حداقل چهاربار پهنۀ عالم را زیر پا گذاشت و پیام دیانت بهائی را در اختیار افراد بی‌شماری قرار داد، از جمله ملکه ماری رومانی که اولین تاج‌داری بود که تعالیم بهائی را پذیرفت. حضرت شوقی افندی به طور مداوم با مارثا روت و بسیاری از دیگر شجاع زنان و مردانی که وطن خود را برای ترویج امر الهی ترک نموده بودند مکاتبه ‌می‌کردند و با آن‌ها در تماس بودند.

حضرت شوقی افندی در جوانی

با افزایش شمار و توان‌مندی بهائیان برای اقدام، حضرت شوقی افندی به طور سیستماتیک اجرای برنامۀ حضرت عبدالبهاء را (به نحوی که در الواح نقشۀ ملکوتی مشخص فرموده بودند) در دستور کار قرار دادند و به منظور انتشار هر چه بیشتر آئین بهائی مجموعه‌ای از برنامه‌های (نقشه‌های) مخصوص برای شماری از جوامع ملی بهائی تعیین کردند. در سال ۱۳۳۲ه.ش. (۱۹۵۳ میلادی)، بهائیان این توان‌مندی را به دست آورده بودند که آن‌گونه که حضرت ولی‌امرالله توصیف ‌نمودند «جهاد خطیر جهانی روحانی» ده‌ساله‌ای را آغاز کنند. در طول این برنامه، بهائیان سراسر عالم به دستاوردهای شگفت‌آوری رسیدند. در زمان درگذشت حضرت عبدالبهاء، حدود ۳۵ کشور در‌های خود را به روی دیانت بهائی گشوده بودند و تعداد اندکی دارای سازمان‌دهی ابتدائی در سطح ملی بودند، ولی در زمان درگذشت حضرت شوقی افندی در سال ۱۳۳۶ ه.ش. (۱۹۵۷ میلادی)، بهائیان در ۲۱۹کشور مستقل، سرزمین‌های تابع و جزایر اصلی ساکن شده بودند. تا سال ۱۳۴۲ ه.ش. (۱۹۶۳ میلادی)، ۵۶ شورای انتخابی اداری ملی (محفل روحانی ملی) و همچنین بیش از ۴۵۰۰ محفل روحانی محلی تشکیل شده بود و بهائیان در بیش از پانزده هزار نقطۀ عالم ساکن بودند.

مرکز جهانی بهائی

حضرت شوقی افندی با حُسن سلیقه خود در طراحی، باغ‌های زیبایی بر کوه کرمل ايجاد نمودند.

حضرت شوقی افندی در طول دوران قیادتشان شروع به بنای مرکز اداری و روحانی ديانت جهانی بهائی در ارض اقدس نمودند و در اين راه بر موانعی چیره شدند که اغلب غیرممکن به نظر می‌رسید.

در میان وظایف بسیاری که در این راستا بر عهده داشتند، محفاظت از آرامگاه حضرت بهاءالله (روضۀ مبارکه) و ساختمان‌ها و زمین‌های اطراف آن مسئولیت سنگينی بود. تضمین تمامیت ملک و زیباسازی محیط پیرامون آرامگاه وظیفه‌ای بود که تا پایان زندگی ایشان را به خود مشغول نگاه داشت.

در حیفا، حضرت شوقی افندی بر ساخت بنای فوقانی آرامگاه حضرت باب بر کوه کرمل نظارت داشتند، بنایی که با گنبد طلایی‌اش «ملکۀ کرمل» نام گرفت. ایشان همچنین باغ‌‌‌هایی باشکوه در اطراف هر دو آرامگاه طراحی نمودند و بسیاری از دیگر اماکن مرتبط با تاریخ دیانت بهائی از جمله زمین‌های پیرامون آرامگاه خواهر، برادر، مادر و همسر حضرت عبدالبهاء را خریداری، مرمت و زیباسازی نمودند.

حضرت شوقی افندی، برای تأسیس ساختمان‌های مرکز اداری جهانی بهائی بر کوه کرمل، یک «قوس» را بر دامنۀ کوه طرح‌ريزی نمودند که ساختمان‌های موسسات بین‌المللی بهائی در حول آن قرار می‌گرفت. اولین این ساختمان‌ها دارالاآثار بین‌المللی بود که اندکی پس از درگذشت ایشان تکمیل شد.

بحران و پیروزی

حضرت شوقی افندی در طول دورۀ قیادت‌شان جامعۀ بهائی را در مواجه با چالش‌های بی‌شماری هدایت کردند: بهائیان آلمان تحت حکومت نازی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند؛ تعدادی از بهائیان در ترکیه بازداشت و بازجویی شدند؛ جامعۀ بسيار توسعه‌یافتۀ عشق‌آباد در اثر آزار و اذیت مداوم مقامات شوروی در دهه‌های ۱۳۰۰ و ۱۳۱۰ ه.ش. (۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی) پراکنده شد، در ایران مخالفت‌های بیشتری با آئین بهائی آغاز شد؛ خانۀ حضرت بهاءالله در بغداد مصادره گرديد و بازگرفتن آن ممکن نبود.

عکسی از حضرت شوقی افندی در اواخر حیات در حال بررسی پیشرفت کار باغبانی در بهجی

حضرت شوقی افندی با آرامش و بصیرتی مخصوص به خود، در هر بحرانی که پیش‌رویِ بهائیان قرار می‌گرفت، پیروزی بالقوه را مشاهده می‌کردند. به عنوان نمونه، چند دادگاه‌ در مصر احکامی صادر کردند که اگر چه در ظاهر نامطلوب به نظر می‌رسید، اما توسط حضرت شوقی افندی به عنوان پذیرش ماهیت مستقل دیانت بهائی مورد استقبال قرار گرفت. ایشان در همان حین که جامعه را جهت اقدام در دادگاه‌های ملی و در عرصۀ بین‌المللی برای دفاع از حقوق اساسی انسانی خود یاری می‌کردند، به بهائیان می‌آموختند تا مشکلات و سختی‌ها را به عنوان فرصت‌هایی برای به پیش بردن دیانت بهائی در نظر گیرند.

درگذشت حضرت شوقی افندی

حضرت ولی‌امرالله، با وجود بار عظیم مسئولیت‌ها و وظایفشان، تا جایی که می‌توانستند، برای استقبال از زائرانی که از شرق و غرب به ارض اقدس می‌آمدند، زمان اختصاص می‌دادند. آنان را ملاقات می‌کردند، تشویق و راهنمایی می‌‌نمودند و اخبار پیشرفت جامعه در سراسر جهان را با آن‌ها در میان می‌گذاشتند.

ایشان در آبان ۱۳۳۶ ه.ش. (نوامبر ۱۹۵۷ میلادی)، در حالی‌که با هدف خرید مبلمان و اشیاء زینتی برای ساختمان‌ها و باغ‌های مرکز جهانی بهائی در لندن تشریف داشتند، در سن ۶۰ سالگی به ناگاه چشم از این عالم فروبستند و بهائیان سراسر عالم را در حالتی از سوگ و غم عمیق باقی گذاشتند. آرامگاه ابدی ایشان در گورستان نیو ساوت‌گیت در شمال لندن واقع شده است که امروزه محل دعا و توجه زائران از سراسر عالم است.

یادداشت: