کاشان

بواسطۀ جناب امین و امة‌اللّه الموقنه آقا بگم

جناب حاجی ملّا ابراهیم و آقا میرزا ضیآءاللّه علیهما بهآء اللّه الأبهی

هواللّه

لک الحمد یا الهی بما کشفت الغطآء و هتکت الحجاب و اوقدت سراج الهدی فی قلوب نفوس انجذبوا الی مشاهدة الجمال فی الأفق الأعلی و هدیتهم الی المنهج القویم و الصّراط المستقیم حتّی سلکوا فی المحجّة البیضآء و وردوا علی الشّریعة السّمحة النّورآء و شربوا من زلال العرفان و ترنّحوا من نسائم ریاض الایقان ربّ ربّ انزلهم منزلاً مبارکاً و ادخلهم مدخل صدق و اجعلهم آیات الثّبوت و الرّسوخ بین خلقک و رایات العزّة و الحبور بین عبادک لا تزعزعهم زوابع الامتحان و لا تزلزلهم قواصف الافتتان و یقوموا علی نصرة امرک و نشر نفحاتک و هدایة الّذین احتجبوا بعدما آمنوا و نکثوا بعدما عاهدوا و رجعوا بعدما اقبلوا فهاموا فی فلوات الظّلام و احتجبوا عن مشاهدة نور الجمال مع ذلک انّهم عبادک و خلقک فهم ضعفآء یستحقّون فضلک و عنایتک و فقرآء یحتاجون الی کنز غنائک ربّ ربّ انّهم عمی فأبصرهم و صمّ فأسمعهم و بکم فأنطقهم و اموات فأحیهم بنفحات قدسک انّک انت المقتدر العزیز القویّ العلیم الحکیم

ای دو نفس زکیّۀ راجعۀ الی اللّه چون ندای هاتف غیبی را بگوش جان شنیدید که میفرماید یا ایّتها النّفس المطمئنّة ارجعی الی ربّک الحمد للّه رجوع الی اللّه نمودید و از بیداء هلاک نجات یافته بسرچشمۀ حیات رسیدید پرده و حجاب دریدید و نور حقیقت دیدید این از فضل و موهبت حضرت کبریاست که دیدۀ بسته را باز نمود و از مفازۀ بی فوز و فلاح بساحل بحر الطاف وارد نمود حال وقت آنست که آن قوم عنود را از جحود یهود خلاص نمائید و بجمال موعود هدایت کنید و بر ورد مورود وارد و از رفد مرفود نصیب بخشید و در ظلّ ممدود درآرید و بمقام محمود رسانید

سبحان‌اللّه موعود جمیع کتب و صحف بشروطی مشروط و بعلاماتی مرهون که بظاهر اگر ناس محتجب میشدند بهانه‌ئی داشتند مثلاً موعود یهود مشروط بخروج از مکان غیر معلوم بود و از جمله شروطش سلطنت غیر محدود و جلوس بر سریر داود و سلّ سیوف و تجهیز الوف و ترویج تورات و تشهیر آیات و تعمیم شریعت موسی و ظهور عدالت کبری تا گرگ و بره و پلنگ و بزغاله و شیر و گوساله و مار و طفل شیرخواره همدم و هم‌آشیان و هم‌راز گردند و این بنصوص قاطعۀ تورات مسلّم در نزد عموم بود چون حضرت روح ‌اللّه بنور هدی آفاقرا روشن کرد هیچیک از این شروط و علائم بحسب ظاهر آشکار نگردید زیرا کلّ این بیانات معانی حقیقی داشت و رموز و اسرار بود اگرچه یهود انکار نمودند ولی بحسب ظاهر عذری در کار بود

و همچنین موعود انجیل باید با خیل و حشمی عظیم و جنود ملائکۀ علّیّین بر ابری سوار از آسمان بزمین آید و آفتاب و ماه تاریک شود و جوق نجوم بر روی ارض متساقط شود و آن موعود جلیل با بوق و نفیر و افواج فرشتۀ اثیر از آسمان باینجهان آیند و شرق و غربرا بصوت صافور بیدار و هشیار کنند لهذا اگر مسیحیان در ظهور جمال محمّدی بهانه‌ئی جستند بحسب ظاهر عذری آوردند

و همچنین موعود فرقان مشروط بعلائم بی‌پایان بود جابلقا و جابرصا و فتح شرق و غرب و جنوب و شمال و سلطنت قائم و سلطنت سیّدالشّهدآء و نزول عیسی و ظهور دجّال و قیامة کبری و حشر و نشور و جنّت موعود و نیران ذات الوقود و امثال ذلک علائم لاتحصی بود اگر فرقانیان عذر و بهانه‌ئی مینمودند در نزد جاهلان مسموع بود

امّا موعود بیان حضرت اعلی روحی له الفدآء چنان واضح و آشکار فرمودند که از برای نفسی نه سرّاً و نه جهاراً نه باطناً نه ظاهراً نه معناً نه صورةً عذر و بهانه‌ئی باقی بماند بنصّ صریح میفرماید ایّاک ایّاک ان تحتجب بالواحد البیانیّة او بما نزّل فی البیان ملاحظه فرمائید که میفرماید مبادا به بیاناتیکه در آثار نقطۀ اولی است از او محتجب شوید یعنی بگوئی که در بیان چنین فرموده و چنان منصوص است و همچنین میفرماید که مبادا بواحد اوّل از او محتجب شوی و واحد اوّل نفس حضرت اعلی روحی له الفدآء و هیجده حروف حیّ است و یکی از آن حروف حیّ حضرت قدّوس است که حضرت اعلی روحی له الفدآء بنصّ صریح میفرماید که سیزده واحد از مرایا در ظلّ حضرت قدّوسند با وجود این میفرماید مبادا بمن و بحروف حیّ از جمال موعود محجوب گردی

پس ملاحظه گردد که چه‌ قدر تأکید فرموده و میفرماید که در یوم ظهور جمال مقصود مبادا نظر بمن کنید که من تصدیق مینمایم یا نه و بسبب من محتجب از او گردید یعنی اقبال و تصدیق من و حروف حیّ را منوط و مشروط ندانید این معلومست که حضرت اعلی روحی له الفدآء مبشّر بجمال قدم بودند و مروّج آثار او استغفراللّه نسیان بآن عالم پاک راه ندارد تا چه رسد بعصیان اینکه میفرماید مبادا بمن از او محتجب شوید تصوّر محالست با وجود این بجهت تأکید میفرماید و تصریح میکند تا نفسی من‌بعد نگوید اگر این امر حقّ بود و این موعود موعود بیان البتّه مرآت قبول مینمود و اعتراف میکرد و همچنین مبادا محتجب ببعضی ظواهر بیان شوند مثل آنکه شده‌اند از جمله میگویند که توقیعی از حضرت اعلی روحی له الفدآء صادر که در مکتب من ‌یظهره‌ اللّه خوانده شود پس مکتب من‌ یظهره ‌اللّه کو و سلاطین بیان کجاست و معابد و مساجد بیان کو و علائم و شعائر آن کجاست هنوز مسجدی برپا نشده معبدی بنا نگشته شریعت بیان ترویج نشده اوامر الهیّه ظاهر نگشته چگونه موعود جدید آمده و من‌ یظهره‌ اللّه ظاهر شده

یاللّه انصاف بدهید و چشم اعتساف بپوشید اگر اهل فرقان فریاد برآرند که حضرت اعلی روحی له الفدآء فرمودند من موعود فرقانم و قیامت برپا شد و طامّۀ کبری ظاهر گشت ان کان هذا هو القائم الموعود این سیفه المسلول و این لوائه المعقود و این جنوده المجنّدة و این الأعنّة و الأسنّة این ترویجه للشّریعة الغرّآء و این تعمیمه للطّریقة السّمحة البیضآء این طیران النّقبآء و النّجبآء و این اجتماعهم فی امّ القری این القیامة الکبری این المیزان این الصّراط این الحساب این الجحیم المتسعّره و این الجنّة المبتهجة این الکوثر و السّلسبیل و این الکأس الممزوجة بالکافور و الزّنجبیل این الحوریّات القاصرات الطّرف فی الخیام و این الولدان المخلّدون کأنّهم لؤلؤ مکنون این الملائکة الغلاظ الشّداد و این السّلاسل و الأغلال و این و این و این چه جواب گویند

حضرت اعلی روحی له الفدآء میفرمایند که جمیع این شروط و علائم و وقایع در لمح ‌البصر واقع ولکن ناس از مشاهده‌اش محتجب یاللّه این الانصاف جمیع این وقایع عظمی در لمح ‌البصر واقع شد و تأویل داشت و مکتب من ‌یظهره‌ اللّه قابل تأویل نیست انصفوا یا قوم ملاحظه کنید که چه ‌قدر غافلند حضرت اعلی میفرمایند ایّاک ان تحتجب بما نزّل فی البیان این میگوید کو مکتب من‌ یظهره ‌اللّه اینست ذکر مکتب از ما نزّل فی البیانست که میفرماید مبادا بآن محتجب از من ‌یظهره ‌اللّه گردی

باری الحمد للّه که حضرت اعلی روحی له الفدآء هیچ حجابی نگذاشتند جمیع را خرق فرمودند لکن این قوم عنود مانند عنکبوتند هر چه پردۀ آنرا بدری فوراً پردۀ جدید بتند زیرا این احتجاب منبعث از کینونت ایشانست چون امری از لوازم ذاتیّۀ شیئی باشد انفکاک از آن محالست و علیکم التّحیّة و الثّنآء ع ع

این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.