جذبا

محبوب مکرّم جناب آقا میر محمّد حسین بک علیه بهآء اللّه و عنایته ملاحظه فرمایند

١۵٢١

بسم ربّنا الأقدس الأعظم العلیّ الأبهی

حبّذا یوم اللّه ظاهر و عرف قمیص متضوّع و سدره ناطق امروز از حفیفش اینکلمۀ علیا ظاهر العزّة و القدرة و العظمة لمن اتی بالحقّ بجنود الوحی و الالهام در جمیع احیان آیات الهی نازل و بیّناتش ظاهر امروز روز توحید خالص است للّه الحقّ جلّ جلاله چه که یوم یوم اوست و لا یذکر فیه الّا هو رغماً لأهل البیان الّذین نبذوا ما امروا به فی کتاب اللّه مالک الأسمآء و فاطر السّمآء بقدم اوّل راجع شده‌اند لعمر محبوبنا و محبوب من فی الأرض و السّمآء پست‌تر از حزب شیعه مشاهده میشوند در آنی تفکّر ننمودند آیا ثمر آنقوم چه بود و حاصل عقاید و اعمالشان چه جز آنکه فتوی بر قتل سیّد عالم و اولیای الهی دادند و بر منابر و مساجد بسب و لعن مشغول فضّ اللّه فاهم و الصّلوة و السّلام علی اولیآء اللّه فی هذه الأیّام نفوسیکه اسماء ایشان را منع ننمود و اعراض و اعتراض قوم ایشانرا از توجّه بازنداشت باستقامت تمام بر امر مالک انام قیام نمودند ایشانند نفوسیکه کتب قبل و بعد بذکرشان ناطق و بر مقامشان گواه صدهزار طوبی از برای آن نفوس که بحقّ ناظرند و از غیرش منزّه و مقدّس و مبرّا علیهم سلام اللّه و تکبیره و رحمة اللّه و فضله اسأل اللّه بهم ان یجعلنی و اولیائه قائمین ثابتین راسخین علی شأن لا یمنعنا نعاق کلّ ناعق و مکر کلّ ماکر غدّار

و بعد یا حبیبی چندی قبل نامۀ آنجناب رسید عرف توجّه و اقبال و استقامت از او متضوّع بعد از قرائت و اطّلاع قصد مقام اعلی نموده حضرت و عرضت تلقآء الوجه فلمّا تمّ نطق لسان العظمة بما لا یعرف بذکری و ذکر امثالی اسأله فیکلّ الأحوال بأن یؤیّدنی علی حفظ ما ینطق به لسان العنایة فیملکوت البیان قوله تبارک و تعالی بسمی النّاطق فی السّجن الأعظم انّه یهدی الأمم الی اللّه مالک القدم و یقرّبهم الیه فضلاً من عنده و هو الفضّال الکریم

یا ایّها النّاظر الی الأفق الأعلی قد حضر العبد الحاضر بکتابک و عرضه تلقآء الوجه و انزلنا لک ما تجد منه عرف عنایتی الّتی سبقت من فی السّموات و الأرض یشهد بذلک امّ الکتاب فیهذا المقام الرّفیع وجدنا منک عرف حبّی و الاستقامة علی امری طوبی لک و لمن فاز بهذا المقام العظیم فانظر ثمّ اذکر ما نطق به اهل البیان الّذین اعرضوا عن الحقّ و کفروا باللّه ربّ العالمین یدّعون الایمان بنقطة البیان و کفروا بالّذی ارسله بالحقّ و جعله مبشّراً لهذا النّبإ الّذی به اضطربت ارکان العلمآء و اخذت الزّلازل کلّ القبائل الّا من شآء اللّه ربّک العزیز الحمید لم ادر بأیّ برهان آمنوا باللّه من قبل و بأیّ امر اعرضوا عن هذا الأفق المنیر

بلسان پارسی ذکر میشود تا کل بیابند و بر خدعه و مکر و غفلت نفوس مشرکه آگاه شوند سلطان وجودیکه معادل جمیع کتب الهی بل ازید از ملکوت مشیّتش نازل چنانچه عالم را احاطه نموده او را انکار نموده‌اند و بگمان خود خود را از اهل ایمان میشمرند لعمر اللّه نقطۀ بیان از ظلم آن نفوس بنوحه و ندبه مشغول است امروز حقّ جلّ جلاله در اثباتش بهیچ امری محتاج نه انّه یستدلّ بما انزل من عنده و اظهر من لدنه دوستان آن ارض را تکبیر برسان و بعنایت و الطاف حقّ جلّ جلاله بشارت ده سوف تقرّ عیونهم بما وعدهم اللّه انّه هو ارحم الرّاحمین و المهیمن علی من فی السّموات و الأرضین انتهی

صدهزار حمد و شکر مقصود عالمیان را که دوستان خود را از عرف محبّت یکدیگر مسرور میفرماید و همّ و غم را ببهجت و ابتهاج تبدیل مینماید یک کلمه که از قلب طاهر پاک ظاهر میشود عالم خلق را تربیت مینماید و به شطر دوست میکشاند له الحمد و المنّة فیکلّ الأحوال و از او سائل و آمل که آنجناب را از اعلام منصوبه محسوب فرماید و بشأنی توفیق عنایت نماید که از برای احدی مجال اعراض و اعتراض نماند نالۀ این عبد و حنینش از نفوسی است که آفتاب را مشاهده مینمایند و بر ستر آن همّت گماشته‌اند ونفسه الحقّ بیم آنست مجدّد بظنون و اوهام قبل خلقرا محجوب نمایند و هزار و دویست سنۀ دیگر بل ازید بمجادلۀ با یکدیگر مشغول شوند امّید آنکه حزب اللّه ناس را حفظ نمایند جاهلانرا آگاهی بخشند و غافلان را متنبّه سازند طوبی لمنصف انصف فیما ظهر و ویل للغافلین و التّارکین

اینکه در بارۀ علیا مخدّرۀ معظّمه ورقة‌الفردوس علیها بهآء اللّه الأبهی مرقوم داشتند در ساحت امنع اقدس عرض شد هذا ما نطق به لسان العظمة جمیع اهل عالم از برای عرفان نفس حقّ و خدمت امرش خلق شده‌اند ولکن حبّ زخارف و اشتغال بآن کل را از عنایات مخصوصۀ حقّ جلّ جلاله منع نموده و محروم ساخته بشأنیکه در اداء حقوقیکه بنفس حقّ راجعست متوقّفند و حال آنکه ثمره‌اش بخود آن نفوس راجع طوبی از برای نفوسیکه بنار محبّت مشتعلند و بما نزّل فی الکتاب عامل تا حین بقدریکه در نصرت امر صرف شود مؤیّد نشده‌اند لعمری کل غافلند الّا من شآء اللّه چه اگر بر مقام اعمال این ایّام مطّلع شوند جان رایگان ایثار نمایند تا چه رسد باموال فانیه انتهی این خادم فانی از حقّ میطلبد جمیع را مؤیّد فرماید تا کل حجبات را خرق نمایند و بر خدمت امر قیام کنند

و اینکه مرقوم داشتند امر صادر شود بر تسلیم حقوق الی الورقة علیها بهآء اللّه و عنایته حسب الأمر باید نفسی عباد را للّه متذکّر نماید که شاید بر اداء حقوق موفّق شوند و تحصیل مقام عالی و اجر باقی نمایند نزد امینی جمع شود و اخبار نمایند تا بارادة اللّه عمل شود و از آنوجوه مقداریکه بحضرت ورقه علیها بهآء اللّه از قبل میرسید برسانند و تفصیل را بنویسند امّید هست که ورّاث حضرت میرزای مرفوع علیه بهآء اللّه و رحمته موفّق شوند و بر اثر قدم والد مشی نمایند حال که بعضی محجوب و بعضی متوقّف و بعضی متدندن امّید هست که نیّت خالص آنمرفوع مرحوم سبب و علّت فیوضات کلّیّه گردد و ابنا را از اجر جزیل و خلق جمیل و انفاق فی سبیل اللّه محروم نفرماید از حقّ میطلبم ایشانرا مؤیّد فرماید بر آنچه سبب ارتفاع کلمه است انشآءاللّه حزب الهی موفّق شوند بر آنچه در کتاب نازل شده

و اینکه در بارۀ نهال بستان عرفان و اوراق سدرۀ محبّت رحمن علیهم بهآء اللّه که بآنجناب منسوبند مرقوم داشتند در پیشگاه حضور عرض شد و بشرف اصغا فائز هذا ما نزّل للابن ولیّ آقا علیه بهآء اللّه

هو المشرق من افق سمآء البیان

ذکر من لدنّا لمن فاز بأنوار الملکوت اذ اتی مولی الجبروت بسلطان مبین قل

سبحانک یا من باسمک ماجت بحار الحکمة و العرفان و بنور وجهک اشرق افق البرهان اسألک بأمّ الکتاب و نفحات وحیک فی المآب بأن تجعلنی مؤیّداً بتأییداتک و مستقیماً علی امرک و ناظراً الی افقک و ناطقاً بثنائک بین عبادک لک الحمد یا الهی بما اظهرتنی فی ایّامک من صلب احد من اولیائک اسألک بقدرتک و قوّتک ان لا تجعلنی محروماً عمّا عندک و لا تخیّبنی عمّا قدّرته لأصفیائک و امنائک انا الّذی اعترفت یا الهی بوحدانیّتک و فردانیّتک و بما انزلته فی کتابک لا اله الّا انت المقتدر المهیمن علی ما کان و ما یکون انتهی

و هذا ما نزّل للبنت نوریّة علیها بهآء اللّه

بسمی المقدّس عن الأسمآء

یا ورقه ندای الهی را از طور معانی بشنو از اوّل خلق عالم تا حین چنین ندائی مرتفع نشده لعمری بندائی الأحلی انجذب من فی السّمآء و سکّان ملکوت الأسمآء طوبی از برای امّیکه ترا شیر داد و از برای ابیکه ترا تربیت نمود قدر و مقامش را بدان چه که اوست واسطۀ وجود تو و اوست سبب اقبال تو جمیع عالم طالب و چون انوارش از افق ظهور لامع و ساطع کل اعراض نمودند و تو از اوراقی محسوبی که در صحیفۀ حمرا از قلم اعلی مذکورند قدر اینمقام اعلی را بدان و حقّ جلّ جلاله را شاکر باش البهآء علی ابیک و امّک و علیک و علی اللّائی آمنّ باللّه المهیمن القیّوم

و هذا ما نزّل لبنت اخری علائیّه علیها بهآء اللّه

بنام دوست یکتا

امروز هر نفسی بمعرفت حقّ جلّ جلاله فائز شد او از اهل فردوس اعلی در کتاب مذکور و مسطور و هر نفسی غفلت نماید او از اهل سجّین در کتاب مبین طوبی از برای نفسیکه دنیا او را از مالک وری منع ننمود لعمر اللّه او اگر از اوراق است از اقوی الرّجال محسوب و اگر از اضعف عباد است از ابطال عند غنیّ متعال معروف طوبی لورقة ما منعتها اریاح عاصفات عن اللّه ربّها از حقّ میطلبیم اهل آن بیت را بر امرش مستقیم فرماید و باسمش معروف اوست مقتدریکه ضوضاء عالم و ظلم امم او را منع ننماید اراده‌اش قاصم اراده‌های عالم و مشیّتش قاطع مشیّات انّه لهو الفرد الواحد المقتدر القدیر انتهی

و هذا ما نزّل للأخت علیها بهآء اللّه

هو المقتدر علی ما اراد و یرید

کتاب انزله المظلوم فی السّجن الأعظم و فیه یذکر امة من امائه و ورقة من اوراقه لتأخذها حلاوة بیانی و تقرّبها الی ملکوتی العزیز المنیع انّا ذکرناک بهذا الذّکر البدیع نسأل اللّه بأن یجعله کنزاً لک عنده انّه علی کلّ شیء قدیر

و هذا ما نزّل للأخت اخری علیها بهآء اللّه

هو النّاطق العلیم

سبحان من انزل الآیات و اظهر البیّنات و نطق فیکلّ شأن انّه لا اله الّا انا المهیمن القیّوم قد سمع کلّشیء ندآء ربّه و القوم هم لا یفقهون انّا اظهرنا ما کان مکنوناً فی العلم و مخزوناً فی کتب اللّه مولی الوجود طوبی لأمة فازت بالایمان و آمنت بربّها اذ اتی بسلطان مشهود خذی کتاب اللّه بقوّة من عنده ثمّ اشکری ربّک العزیز الودود کذلک انزلنا الآیات و ارسلناها الیک لتذکری ربّک مالک الیوم الموعود

و هذا ما نزّل للضّلع علیها بهآء اللّه

هو النّاظر من افق الملکوت

کتاب انزله مالک الملوک و فیه یذکر امائه اللّائی آمنّ باللّه الفرد الخبیر قد خلقنا کلّشیء لاصغآء ندائی و عرفان نفسی المهیمنة علی من فی السّموات و الأرضین من النّاس من فاز بالعرفان منقطعاً عن الامکان و منهم من اتّخذ الشّیطان لنفسه ربّاً من دون اللّه الا انّه من الصّاغرین فی کتاب اللّه العلیّ العظیم خذی کتاب اللّه بقوّة من عنده ثمّ اشکری ربّک العزیز الحمید انّا ذکرنا کلّ عبد اقبل الی اللّه و کلّ امة اقبلت الی افقه المنیر البهآء المشرق من افق سمآء فضلی علیک و علی کلّ امة ما منعتها شبهات العلمآء و لا اشارات المعرضین انتهی عنایت حقّ جلّ جلاله بمقامیست که جمیع السن عالم از شکرش عاجز و قاصر ولکن عباد غافل از اینمقام بلند ارجمند آگاه نه باوهام خود مشغول یا حبیب فؤادی فی‌الحقیقه عالم از نار ظنون و اوهام سوخته و خلق را از حقّ منع نموده امروز یک کلمه که از قلم اعلی در بارۀ نفسی جاری و نازل او بعنایت سرمدی فائز است اکثری از خلق از عرفان اینمقام بی‌بهره و بی‌نصیب مع آنکه کل میدانند جز حقّ جلّ جلاله معین و ناصر نبوده و نخواهد بود عنایت و آثارش عالم فانی را بطراز باقی مزیّن فرماید در جناب مستوفی مرفوع علیه بهآء اللّه ملاحظه فرمائید در دنیا بسیار زحمت کشید اولادش را بر چشمهایش ترجیح میداد معذلک بعد از او قدر و مقام او را ندانستند و بر قدمش مشی ننمودند لعمر مقصودنا آنچه با اوست و سبب فوز ابدی او آیاتی بود که از قلم اعلی مخصوص او نازل شد بیک آیۀ آن هزار وارث و صدهزار اولاد معادله نمینماید علاوه بر الواح منیعه یک لوح امنع اقدس در زیارتش نازل لعمر اللّه لا یعادله شیء من الأشیآء از حقّ میطلبیم اولاد ایشانرا هم مؤیّد فرماید که شاید از بحر حیوان محروم نمانند و از فضائل پدر قسمت برند انّه علی کلّ شیء قدیر

اینکه در بارۀ مخدّرۀ مرفوعۀ مبروره والده علیها بهآء اللّه و عنایته مرقوم داشتید عرض شد هذا ما نزّل لها من ملکوت مشیّة ربّنا العلیم الخبیر

هو الغفور الکریم

سبحانک یا من باسمک امطرت السّمآء و نبتت الأرض و اشرقت الشّمس و ظهرت الأسرار و برزت الآثار اسألک ببحر رحمتک و نفحات وحیک و ظهورات آیاتک بأن تغفر امتک الّتی صعدت الیک و ارادت فضلک و جودک و مواهبک و الطافک ای ربّ فأنزل علیها من سحاب الکرم ما ینبغی لفضلک یا مالک القدم ایربّ هذا یومک و فیه هاج عرف قمیص جودک و تضوّعت رائحة بیانک اسألک بأن تفعل بها ما ینبغی لک و لأیّامک و یلیق لعزّک و سلطانک انّک انت الّذی لا یعجزک شیء و لا یمنعک امر لا اله الّا انت المقتدر الغفور الکریم انتهی للّه الحمد مخدّرۀ مرحومه را از جمیع جهات رحمت الهی احاطه نمود ینبغی لنا ان نشکره فی کلّ الأحوال و نحمده فی الغدوّ و الآصال

و همچنین ذکر صعود جناب ملّا محمّد حسن علیه بهآء اللّه تلقاء عرش رحمانی باصغا فائز هذا ما نزّل له من سمآء الفضل و العطآء قوله تبارک و تعالی

بسمی الّذی به ماج بحر الغفران فی الامکان

سبحان الّذی انزل الآیات بالحقّ و اظهر الدّلیل و اوضح السّبیل و نطق و انطق الأشیآء علی انّه لا اله الّا هو المهیمن القیّوم شهد اللّه انّه لا اله الّا هو و الّذی اتی بالحقّ انّه مالک الظّهور و مکلّم الطّور و المذکور فی کبد البهآء بالسّرّ المستور و المرقوم من القلم الأعلی فی الفرقان و الانجیل و التّوریة و الزّبور به ظهر الصّراط و نصب المیزان و نفخ فی الصّور و رجع کلّ امر الی اللّه مالک یوم النّشور

ان یا قلم اذکر من سمّی بالحسن بذکر یتضوّع منه عرف عنایة اللّه ربّ ما کان و ما یکون طوبی لک یا حسن بما شهدت بما شهد اللّه قبل خلق السّموات و الأرض و اعترفت بما اعترف به لسان العظمة فی مقامه المحمود اشهد انّک اقبلت الی اللّه اذ اعرض عنه العباد و اجبت مولاک اذ ارتفع النّدآء بین الأرض و السّمآء انت الّذی فزت بلوح اللّه و ذکره و ایّام اللّه و ظهوره طوبی لک و لمن تقرّب الی رمسک و زارک بما انزله الرّحمن من سمآء الایقان انّه من المحسنین فی کتاب اللّه ربّ الملک و الملکوت انت الّذی زیّنک اللّه بنور الایمان و غفرک فضلاً من عنده و ادخلک فی الجنّة العلیا و سقاک کوثر العطآء باسمه المهیمن علی الغیب و الشّهود

سبحانک یا مالک الأسمآء و فاطر السّمآء تعلم و تری انّه سمع ندائک و اقبل الی افقک و اشتعل بنار حبّک فی ایّام فیها اعرض عنک العلمآء و العرفآء و الأدبآء ایربّ زیّنه بطراز الغفران بین اهل الجنان و نوّره بنور الموهبة و العطآء یا من فی قبضتک ناسوت الانشآء و ملکوت البقآء لا اله الّا انت المقتدر المهیمن العزیز العظیم الحمد للّه العلیم الحکیم انتهی

طوبی له و نعیماً له و هنیئاً له فائز شد بآنچه که این عبد و ملأ مقرّبین و مخلصین آنرا راجی و آملند قسم بآفتاب افق بیان این ایّام موت بسیار محبوبست اگر باثر قلم اللّه فائز شود ولکن زندگی را هم این خادم بسیار طالب چه که شاید خدمتی از او ظاهر شود که لایق و قابل ذکر باشد شهادت میدهم این خدمتیکه باین فانی راجعست عظیم و بسیار عظیمست از حقّ جلّ جلاله توفیق میطلبیم و از آنجناب هم التماس دعا مینمایم که شاید موفّق شوم و از عهده برآیم

و اینکه در بارۀ جناب ابوطالب بیک و جناب خلیل آقا علیهما بهآء اللّه مرقوم داشتند چند شهر قبل جناب آقا عزیزاللّه علیه بهآء اللّه و عنایته نوشته بودند که جناب ابوطالب بیک چندی قبل قصد طبس نمودند و جناب میر علیه بهآء اللّه الأبهی او را تبلیغ نموده و بشرف ایمان فائز گشته و او جناب خلیل آقا را و این تفصیل از قبل در ساحت امنع اقدس اعلی عرض شد و دو لوح مخصوص ایندو از قلم اعلی نازل و نزد جناب آقا عزیزاللّه علیه بهآء اللّه ارسال شد که برسانند و این کرّه هم که عرض شد اینکلمات عالیات در بارۀ این دو نازل قوله تبارک و تعالی

بسمی المشرق من الأفق الأعلی

یا میر انّ القدیر ینادیک فیهذا الحین الّذی استوی علی سریر الایقان و یدع الکلّ الی افقه المنیر اذکر من سمّی بأبیطالب الّذی اوضحت له السّبیل و دعوته الی اللّه الفرد الخبیر انّا ذکرناه من قبل بلوح لاحت من افقه شمس عنایة ربّک المشفق الکریم طوبی لک بما سقیته کوثر العرفان و عرّفته سبیلی المستقیم انّا نوصیه بالاستقامة الکبری علی هذا الأمر البدیع و نذکر الخلیل الّذی اقبل الی الجلیل فی یوم اعرض عنه کلّ جاهل مریب انّا ذکرناه و الّذین آمنوا بما یجد منه المقرّبون عرف عنایة ربّهم العزیز الحمید طوبی از برای ابوطالب که سلاسل قوم را در یوم الهی باسم حضرت قیّوم شکست و بافق اعلی توجّه نمود اهل طریق در اینظهور اکثری غافل مشاهده گشتند طوبی از برای نفسیکه بعرفان مکلّم طور فائز شد نسأل اللّه بأن یوفّقه و یقرّبه و یؤیّده علی محو ما سمع من قبل و صحو ما یسمع الیوم من شطر السّجن الّذی اشرقت من افقه شمس البیان امراً من لدن مقتدر قدیر البهآء المشرق من افق سمآء فضلی علیک و علیه و علی الخلیل و علی کلّ ثابت راسخ مستقیم انتهی اینفانی از حقّ سائل و آمل که ایشانرا مؤیّد فرماید بر آنچه سبب ارتفاع امر اوست امروز استقامت از اعظم اعمال لدی اللّه مذکور چه که شیاطین بکمال خدعه و مکر در اضلال نفوس مقدّسه ساعی و جاهدند مع آنکه از اصل امر بیخبر و غافلند این عبد هم خدمت ایشان سلام و تکبیر میرساند و از برای هر یک توفیق و تأیید میطلبد

اینکه در بارۀ حضرت افنان جناب آقا سیّد علی علیه بهآء اللّه الأبهی مرقوم داشتند ایشان و حضرت افنان کبیر و اخوی و امّ و اخت و بنین اخت و من معهم حال در جوار ساکن و این کرّه کرّۀ سیّم است که حسب الاذن بسجن فائز و در ظلّ سدره مستریح قد جعل اللّه التّوفیق رفیقهم و اسکنهم فی جواره و رزقهم ما کان مسطوراً من القلم الأعلی و مذکوراً فی کتب المرسلین اینفانی تبلیغ ذکر آنحضرت را نمود و ایشانهم بذکر آنجناب ناطق حاملین و طائفین و مهاجرین و مسافرین کل سلام و تکبیر میرسانند حبّذا هذا المقام العزیز المنیع لازال اینعبد از محبوب بیزوال مسئلت نموده که آنحضرت را تأیید فرماید بر تألیف قلوب و اشتعال نفوس بنار محبّة اللّه و کل موفّق شوند بحکمت هذا امر من لدی اللّه با کمال شوق و اشتیاق و شعف و اشتعال متمسّک باشند و متشبّث این فضلی است از برای ضعفا باید اقویا ملاحظه نمایند البهآء و الذّکر و الثّنآء علی حضرتکم و علی من معکم و علی الّذین اعترفوا بما اعترف به لسان العظمة انّه لا اله الّا هو العزیز المحبوب

عرض دیگر ذکر مرفوع مبرور جناب آقا محمّد علی علیه بهآء اللّه که در جدّه صعود فرمودند در دو مقام از قلم اعلی نازل یکی در لوح مخدّره امّ ایشان و آخر در لوح جناب ملّا غلامحسین قد فاز بما کان امل الخادم و آمال المقرّبین

خ‌ادم

فی سیم شهر رمضان المبارک ١٣٠٢

[یادداشت]

  • ١

    ارقام ٢ و ۵ و ١ بر طبق حساب ابجد بترتیب معادل عددی حروف ”ب“ و ”ه“ و ”الف“ است که مجموع آنها کلمه ”بها“ را تشکيل ميدهد.

این سند از کتابخانهٔ مراجع بهائی دانلود شده است. شما مجاز هستید از متن آن با توجّه به مقرّرات مندرج در سایت www.bahai.org/fa/legal استفاده نمائید.