کتابخانه

خدمت به آستان جانان

فهرست مطالب

رجا آنکه از عنایت حکیم دانا رمد ابصار رفع شود و بر بینائیش بیفزاید تا بیابند آنچه را که از برای آن بوجود آمده‌اند امروز آنچه از کوری بکاهد و بر بینائی بیفزاید آن سزاوار التفاتست این بینائی سفیر و هادی دانائی است نزد صاحبان حکمت دانائی خرد از بینائی بصر است

(مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی، ص ١١، کتابخانۀ مراجع و آثار بهائی)[١]

بهرچه از حقّ دور شوی و از یار مهجور گردی مذموم و منفور و بهرچه بدوست نزدیک شوی مقبول و ممدوح انسان باید نظر نماید و بصر جوید آنچه سبب دوریست از آن بیزار گردد و آنچه واسطۀ قرب و نور است باید بآن بیدار شود

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ٢، شمارۀ ٩٧، کتابخانۀ مراجع و آثار بهائی)[٢]

هر نفسی باید ملاحظه کند که رضای حضرت پروردگار در چه چیز است و سبب قربیّت حضرت احدیّت چه احوال و چه اطوار و چه گفتار و به جان و دل بکوشد و بجوشد و بآن عمل نماید

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ٢، شمارۀ ٢۴۴، کتابخانۀ مراجع و آثار بهائی)[٣]

سراج ایمان چون در زجاج قلب و روان برافروزد شعاع ساطعش بر ارکان زند این نور لامع چون از روزنۀ زبان بدرخشد نطق و بیان گردد و چون پرتوش بر بصر افتد بصیرت و عیان شود و چون بر سمع زند اُذُن واعیه گردد چون بر عقل زند معرفت رحمن شود چون بر اعضا زند طهارت و عبادت یزدان گردد والّا جمیع قوی و اعضا و ارکان مهمل و معطّل و اعمالشان چون سراب بیابان شود

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ٢، شمارۀ ۴۴، کتابخانۀ مراجع و آثار بهائی)[۴]

باید بهر نحویکه ممکن است قبل از همه چیز قلب را صاف و نیّت را خالص نمود والّا اقدام بهیچ امری نتیجه و ثمری نبخشد باید از تصنّع و تقلید احتراز جست چه که رائحۀ منتنه‌اش را هر عاقل هوشمندی فوراً ادراک نماید باید اوقات مخصوصۀ تذکّر و تنبّه و دعا و مناجات را فراموش ننمود چه که بدون فضل و عنایت الهیّه موفّقیّت و ترقّی و پیشرفت در امور مشکل بلکه ممتنع و محال نمیدانید که محبّت خالصانه و صداقت و خلوص نیّت چه اثری در نفوس نماید ولی تحقّق این امر منوط بسعی و کوشش هر فردی از افراد در هر یومی از ایّام است

(توقيعات مباركه ١٩٢۶-١٩٢٢‌، ص ١۶٩، کتابخانۀ مراجع و آثار بهائی)[۵]

در سراسر جهان، چه در داخل و چه در خارج جامعۀ امر، نیازی مبرم به بصیرتی روحانی است که بر حیات بشری پرتو افکند و مشوّق و الهام‌بخش آن گردد. هیچگونه دستورالعمل ‌اداری و تمسّک به مقرّرات نمی‌تواند جانشین این خصیصۀ روحانی گردد، روحانیّتی که حقیقت ذاتی انسان است.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ٢۵ آوریل ١٩۴۵ از جانب حضرت ولیّ‌امر اللّه خطاب به یکی از احبّا)١ [۶]

… باید به مرحله‌ای از روحانیّت نائل گردیم که خداوند را در درجۀ اوّل اهمّیّت قرار دهیم تا هوای نفسانی نتواند ما را از خدا دور سازد. چه بسیار مشاهده می‌نماییم نفوسی را که از روی شدّت نفرت و یا علاقۀ مفرط نسبت به شخصی اصول را زیر پا می‌گذارند و یا خود را از سلوک در سبیل الهی محروم می‌سازند.…

باید خدا را دوست بداریم تا محبّت نسبت به نوع بشر میسّر گردد. نمی‌توانیم هر فرد را به خاطر خودش دوست داشته باشیم بلکه احساس ما به نوع بشر باید از محبّت ما به پدر آسمانی که خالق همۀ ابنای بشر است سرچشمه گیرد.

(ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۴ اکتبر ١٩۵٠ از جانب حضرت ولیّ‌امراللّه خطاب به یکی از احبّا)[٧]