کتابخانه

این عبد فقیر معروض میدارد که اگرچه تفصیل حرکت از ارض سرّ و بلایای وارده در آن ایّام از ذکر و بیان و خامه و بنان خارج است

فهرست مطالب

این عبد فقیر معروض میدارد که اگرچه تفصیل حرکت از ارض سرّ و بلایای وارده در آن ایّام از ذکر و بیان و خامه و بنان خارج است لم یحصیها الّا اللّه ربّی و ربّ کلّ شیئ ولکن حسب الامر مختصر عرض میشود که شبی از شبها پنج ساعت گذشته امر فرمودند که جناب اسم اللّه جمال با دو نفر همراه ایشان که قاصد حرم مقصود بودند در همانوقت از شب بروند مال بگیرند و از آن ارض خارج شوند این بنده متحیّر که سبب چیست حسب الامر مأمور شد و حضرات علی الصّباح خارج شدند بعد از چند ساعت از حین خروج ایشان آمدند و استفسار احوالشان نمودند که چه شدند و کجا رفتند جواب مختصری ذکر شد و رفتند یوم بعد بغتة ساعت هشت جمیع احبّا را از تاجر و غیره که در سوق مشغول بودند جمیع را گرفته بباب بردند و حبس نمودند و اطراف بیت را بغتة ضبّاط عسکریّه گرفتند و از باب شخصی آمد خدمت غصن اعظم معروض داشت که حسب الحکم باید بِگَلی‌بُولی تشریف ببرند دیگر چه عرض کنم که چه واقع شد بقسمیکه جمیع آنچه در بیت بود باسم هراج بتاراج رفت و بعد در سرایه باصحاب ذکر کردند که هر که بخواهد در محلّ خود برود و بکسب و تجارت خود مشغول شود دوازده نفر که در خدمت حضرت ابهی بادرنه وارد شده‌اند باید در خدمتشان بروند باقی خود مختارند نفسی قبول توقّف ننمود و جمیع از اشیا و اسباب و اوضاع خود گذشتند و مفارقت اختیار ننمودند مخصوص چند نفر تاجر بودند که سنۀ قبل وارد ارض سرّ شده بودند کلّ از اسباب خود گذشتند و ضرر کلّی بر آن نفوس وارد شد و مبلغی اسباب را بقیمت بسیار نازل فروختند و نفوسیکه خریدند در دادن وجه تعلّل نمودند و ایشان معطّل نشدند از مال گذشتند و بجنود اجلال ملحق شدند و یکنفر هم خود را فدا نمود که ولوله در شهر افتاد و اکثری از قناسل دول بحضور آمدند و بسیار سخنها بمیان آمد فرمودند که این سفر حتم است و باید برویم علی اللّه فی کلّ الامور توکّلی باری اگر بخواهم تفصیل بیانات حضرات را معروض دارم بطول خواهد انجامید ولکن بسیار بمحبّت آمدند و تفصیل امور را کلّاً و طرّاً بجمیع دول نوشتند و در روز حرکت غوغای غریبی بر پا شد با هفتاد و دو نفر از ارض سرّ بارض سجن توجّه فرمودند دیگر چه عرض کنم که در راه چه حالت خوشی دست داد واللّه جمیع بمثل آنکه بعیش میروند و دیگر چه عرض کنم از آیات بدیعه که در هر حین ظاهر و هویدا میگشت فیا لیت کنت معنا و بعد وارد گلی‌بولی شدیم عمر افندی مین‌باشی مخصوص با پنج نفر اون‌باشی وارد شدند معروض داشت باید بعکّا تشریف ببرید بعد در بابور لمسه متوجّه سمت عکّا شدیم قرب بمدینه فلک ایستاد و بقایق تشریف آوردند و چهار نفر را از حضور منع نمودند جناب سیّاح و جناب مشکین‌قلم و آقا محمّدباقر و آقا عبد الغفّار عمر افندی مذکور داشت که مأمورم این چهار نفر را بقبرص ببرم حضرات بناله آمدند بعد از چند دقیقه مفارقت جناب آقا عبد الغفّار خود را از عرشۀ کشتی ببحر انداخت فیا روحا من حبّه و انقطاعه و توکّله و استقامته و بعد بعکّا وارد شدیم در قشلۀ عسکریّه منزل دادند و شب ورود چیزی در حرم نبود پاشا شام فرستاد و آنهم باطفال داده شد و هوا در شدّت حرارت و گرمی و آب شور و غذاهای مخالف دیگر معلوم است که چه گذشته ولکن از فضل الهی در کمال روح و ریحان بوده و هستیم فسوف ینصر اللّه عباده بالحقّ و انّه موفی وعده و انّه بکلّ شیئ علیم چنانچه هر چه در الواح قبل در تفصیل انقلاب ارض سرّ مرقوم کلّ ظاهر شد آنچه هم از نصرت که مرقوم شده البتّه ظاهر خواهد شد و سه نفر در این ارض غربت و سجن فدا شدند دو برادر جناب باقر و اسمعیل علیهما رحمة اللّه و عنایته دست بگردن هم در یک شب فدا شدند از اوّل ابداع تا حال چنین امری واقع نشده که دو برادر باین قسم متّحداً متّفقاً از ارض تیره بمقرّ اطهر منیر طیران نمایند طوبی لهما و لاصلاب حملهما و لرحم خرجا منه تفصیل عنایاتی که در بارۀ ایشان ظاهر شد حال نمیتوانم عرض کنم چه که السّبیل مقطوع و القلم ممنوع و هم‌چنین جناب آقا ابوالقاسم از اهل سلطان‌آباد با همۀ این بلایا فی ‌الحقیقه در کمال راحت و روح و ریحان بودیم چه که بلقا فایز بودیم ولکن محزون از طرف احبّای عراق چه که از حضور دور بودند و ببلای دیجور مبتلا ولکن چونکه للّه و فی اللّه بوده بأسی نیست و حزنی نه

و امّا آنچه در بارۀ جناب آقا سیّد مهدی نوشته بودید در حین رجوع مشافهة بایشان امر شد که در کمال ستر باشند باین جهت معاشرت نکرده‌اند و دیگر در ثبوت بعضی از احباب نوشته بودید نحمد اللّه و نشکره بما جعل اولیآئه ثابتاً علی امره و راسخاً فی حبّه

و در بارۀ جناب زین دستور العمل خواسته بودید فرمودند الیوم تکلیف کلّ صبر بر قضایا و انتشار ذکر الهی است ما بین عباد بحکمت محضه و قضاهای متوالیه و بلاهای متواتره نفوسی را که فی ‌الحقیقه از کوثر حیوان آشامیده‌اند منع ننماید اگرچه زحمت ایشان فوق قوّه واقع شده ولکن چون مرجع امور بحق است آنچه وارد شده سهل است بهر محل از بلاد که مصلحت بدانند مکتوب بنویسند و بفرستند و چون اصل شجره از اریاح قضائیّه در نموّ است لذا اوراق هم در حرکت احزان کلّ و بلایای کلّ معلّق باصل شجره است فسوف ینزل ما یفرح به قلوب احبّآئه

جمیع را فرداً فرداً تکبیر و سلام برسانید مخصوص نفوسی که آثار استقامتشان منتشر شده و عند اللّه مذکور گشته اگر ممکن بود بکلّ توقیع ارسال میشد ولکن این ایّام مقتضی نیست چنانچه مشاهده میکنید و دیگر بهر مدینه که رسیدی احبّای الهی را تکبیر برسان و بگو که الیوم یوم ثبوت و نصرت است بهیچوجه محزون نباشید چه که آنچه وارد شد از قضاهای محتومه بوده و در الواح قبل ذکر شده فسوف یظهر حکمة ما ظهر و نحن فی شکر مبین