کتابخانه

عالم امکان نظیر انسان است انسان مقام نطفه مقام شیرخواری اوقات نشو و نما وقت تمیز و رشد و وقت بلوغ دارد

فهرست مطالب

خطابۀ مبارک در بیت مبارک در مسئلۀ ترقّیات عصر ١٢ ماه جولای ١٩١٢

عالم امکان نظیر انسان است انسان مقام نطفه مقام شیرخواری اوقات نشو و نما وقت تمیز و رشد و وقت بلوغ دارد همین‌طور عالم امکان درجاتی دارد انسان در سنّ شیرخواری حسّاس است و در سنّ مراهق یعنی بدایت ادراک احساس و تمیز دارد امّا ادراکاتش ضعیف است و امّا چون بسنّ بلوغ میرسد جمیع قوای معنوی و قوای صوری او در نهایت درجۀ قوّت جلوه مینماید قوّۀ ادراک بدرجه‌ئی رسد که کشف حقایق اشیاء کند امّا در سن طفولیّت و شیرخواری این ممکن نیست این کمالات در سنّ بلوغ جلوه می‌نماید نه در سنّ طفولیّت

عالم امکان نیز یک زمانی بود که شیرخوار بود بعد مثل طفل مراهق شد روز بروز نشو و نما نمود حالا بعالم رشد رسیده است این قرن سلطان قرون است این عصر آئینۀ جمیع اعصار است آنچه در قرون اولی بوده صور جمیع در این آئینه آشکار است و از آن گذشته نفس این قرن کمالات خاصّه دارد اکتشافات عظیمه دارد صنایع بدیعه دارد تأسیسات عجیبه دارد علوم غریبه دارد و از جمیع جهات در نهایت کمال جلوه نموده و خواهد نمود یعنی فضائل قرون سابقه صنایع قرون سابقه خصائل قرون سابقه و اکتشافات قرون سابقه را دارد با وجود این فضلیّت خاصّه صنایع خاصّه و اکتشافات خاصّۀ این قرن را هم دارد که در قرون سابقه ابداً نبوده مثلاً در قرون سابقه فنّ معماری بوده و در این قرن بنهایت بلوغ رسیده امّا این قوّۀ برقیّه نبوده این تلگراف که بدقیقه‌ئی با شرق و غرب مخابره کند نبوده این فنوغراف نبوده این تلفن نبوده اینها از خصائص این قرنست در این قرن فضائل قرون قدیمه و فضائل قرون جدیده موجود لهذا این قرن جامع قرون و ممتاز از جمیع است و سلطان قرون است و آفتاب جمیع اعصار است و چون ما در این قرن هستیم بشکرانۀ این مواهب باید قیام بر اعمالی کنیم که سزاوار این قرن است مثلاً انسان چون ببلوغ رسد باید احوال و اطواری داشته باشد که سزاوار سنّ بلوغ است همین‌طور این عالم امکان چون ترقّی کرده باین درجه رسیده که قرن انوار است قرن ظهور اسرار است قرن فضائل عالم انسانیست قرن روز خداست قرن ملکوت ابهی است باید ما بآنچه سزاوار این قرن است رفتار نمائیم چه که امکان بدرجۀ بلوغ رسیده و اگر تا بحال بدرجۀ بلوغ نرسیده قریب ببلوغ است ملاحظه کنید که دائرۀ عقول و دائرۀ افکار چه ‌قدر اتّساع یافته اکتشافات جدیده چه ‌قدر زیاد شده تأسیسات عظیمه چه ‌قدر ظهور یافته صنایع بدیعه چه ‌قدر جلوه نموده علوم نافعه چه‌ قدر انتشار یافته با وجود این مواهب الهیّه آیا سزاوار است که بشر در دریای مادّیّات مستغرق باشد در عالم طبیعت اسیر باشد این قرن قرنیست که قوای معنویّۀ انسان جلوه نموده کمالات روحانیّۀ انسان ظاهر گردیده نورانیّت عالم انسانی باهر شده فیوضات لانهایۀ الهی جلوه نموده و چون کمالات جسمانی باعلی درجه رسیده همین‌طور کمالات روحانی باید باعلی درجه برسد تا ظاهر و باطن انسان روشن گردد و سعادت دنیویّه و سعادت ملکوتیّه هر دو حاصل شود فضائل طبیعیّه و فضائل الهیّه همه ظاهر گردد هرچند فکر انسان مرآت حقایق اشیاست یعنی در انسان قوّه‌ئی هست که آن قوّه کاشف حقایق است همین‌طور حقیقت انسان مرآت انوار ملکوت است استعداد دارد که حقایق ملکوتیّه در او جلوه کند و اسرار الهیّه در او ظاهر گردد و صور ملأ اعلی در او انطباع یابد پس اگر هر دو جهت یعنی جهت جسمانی و جهت روحانی هر دو ترقّی نماید آنوقت حقیقت انسانیّه در نهایت جمال و کمال جلوه کند الحمد للّه خداوند در این قرن هر بابی را بر ما گشوده هر شمعی را برای ما روشن نموده باران رحمتش جمیع را احاطه کرده نسیم عنایتش وزیده از هر جهت اسباب کمال از برای ما فراهم نموده جائز نیست که ما این مواهب الهیّه را هدر دهیم این فیوضات رحمانیّه را هدر دهیم این انوار لاهوتیّه را هدر دهیم باید بجان و دل بکوشیم تا این مواهب الهیّه در حقیقت انسانیّه بکمال قوّت جلوه کند تا بشر آئینۀ ملکوت ربّ جلیل گردد و عالم ناسوت آئینۀ ملکوت شود آنوقت سعادت دنیویّه سعادت اخرویّه مواهب الهیّه روحانیّت عظیمه نورانیّت ملکوتیّه از برای عالم بشر حاصل گردد پس بکوشید تا شکرانۀ این الطاف نمائید و این نفثات روح القدس را تلقّی نمائید و این نورانیّت را حاصل کنید و این فضل و موهبت را شکرانه نمائید اگر چنین همّتی نمائید شرق و غرب عالم دست در آغوش یکدیگر نمایند بنیان بغض و عداوت بکلّی برافتد محبّت ملکوتی انتشار یابد الفت روحانی حاصل گردد وحدت عالم انسانی جلوه کند صلح اکبر تحقّق نماید جمیع بشر در نهایت مودّت با یکدیگر آمیزش نمایند و سعادت ارض و سعادت ملکوت هر دو حاصل گردد امیدم چنان است که کلّ باین مقام فائز گردید این است وصیّت من