کتابخانه

ای بندۀ آستان شمس بها جشنی برپا نمودی و عیشی مهیّا که غلغل سرور بلند شد

فهرست مطالب

هوالأبهی

رنگون

جناب آقا سیّد اسمعیل علیه بهآء اللّه الأبهی

هوالأبهی

ای بندۀ آستان شمس بها جشنی برپا نمودی و عیشی مهیّا که غلغل سرور بلند شد و آهنگش بآستان ربّ غفور رسید کأس طهور بدور آمد و نغمۀ طیور اوج گرفت هلهله‌اش تا ببارگاه قدس رسید مبارکست و میمون مسعود است و همایون از فضل حیّ قیّوم مستدعی هستیم که از اقتران آن دو کوکب افق محبّت اللّه نتائج مبارکه حاصل گردد و از مؤانست آن دو شاخۀ ریاض معرفت اللّه گلهای بدیع در این موسم ربیع بشکفد و اثمار طیّبه پدیدار گردد ربّ اورق هذان الشّجران و ازهرهما و اثمرهما بلطفک و جودک و احسانک انّک انت الکریم ع ع

امة‌اللّه والده را تکبیر و تحیّة برسان و بگو خوش باش که این نهال بیهمال را بارور خواهی دید و این صدف را پر در و گهر خواهی یافت

اللّهمّ انبتهما نباتاً حسناً بفضلک و جودک و نوّر بصر ابویه بمشاهدة وجوه الأحفاد انّک انت الکریم الجواد و البهآء علیک ع ع