کتابخانه

حیات بهائی

فهرست مطالب

ب. روابط و مسئولیّت‌های والدین و فرزندان

منتخباتی از آثار حضرت بهاءاللّه

۳۹

آباء باید در دین ابناء و اتقان آن جهد بلیغ نمایند چه هر فرزندی از دین الهی خارج شود البتّه به رضای ابوین و حقّ جلّ جلاله عمل ننماید. جمیع اعمال حسنه به نور ایمان ظاهر و مشهود و در فقدان این عطیّۀ کبری از هیچ منکری اجتناب نکند و به هیچ معروفی اقبال ننماید.

۴۰

در لوحی از الواح نازل قوله تعالی”يا محمّد وجه قدم به تو متوجّه و ترا ذکر می‌نمايد و حزب اللّه را وصيّت می‌فرمايد به تربيت اولاد. اگر والد در اين امر اعظم ... غفلت نمايد حقّ پدری ساقط شود و لدی اللّه از مقصّرين محسوب طوبی از برای نفسی که وصايای الهی را در قلب ثبت نمايد و به او متمسّک شود انّه يأمر العباد بما يؤيّدهم و ينفعهم و يقرّبهم اليه و هو الآمر القديم.“

۴۱

اثمار سدرۀ وجود امانت و ديانت و صدق و صفا و اعظم از کل بعد از توحيد حضرت باری جلّ و عزّ مراعات حقوق والدين است. در جميع کتب الهی اين فقره مذکور و از قلم اعلی مسطور ان انظر ما انزله الرّحمن فی الفرقان قوله تعالی”و اعبدوا اللّه و لا تشرکوا به شيئاً و بالوالدين احساناً.“ ملاحظه نمایيد احسان به والدين را با توحيد مقترن فرموده طوبی لکلّ عارف حکيم يشهد و يری و يقرأ و يعرف و يعمل بما انزله اللّه فی کتب القبل و فی هذا اللّوح البديع.

۴۲

قلم اعلی کلّ را وصيّت می‌‌فرمايد به تعليم و تربيت اطفال و اين آيات در اين مقام در کتاب اقدس۱۰در اوّل ورود سجن از سماء مشيّت الهی نازل کتب علی کلّ اب تربية ابنه و بنته بالعلم و الخطّ و دونهما عمّا حدّد فی اللّوح و الّذی ترک ما امر به فللامناء ان يأخذوا منه ما يکون لازماً لتربيتهما ان کان غنيّاً والّا يرجع الی بيت العدل.

۴۳

آنچه از برای اطفال در مقام اوّل و رتبۀ اوّلیّه واجب و لازم است تعلیم کلمۀ توحید و شرایع الهیّه است چه که من‌دون آن خشیة اللّه حاصل نمی‌شود و در فقدان آن صدهزار اعمال مکروهۀ غیر معروفه و اقوال غیر طیّبه ظاهر می‌گردد ... آباء باید کمال سعی را در تدیّن اولاد مبذول دارند چه اگر اولاد به این طراز اوّل فائز نگردد از اطاعت ابوین که در مقامی اطاعة اللّه است غافل گردد دیگر چنین اولاد مبالات نداشته و ندارد یفعل باهوائه ما یشاء.

۴۴

قل یا قوم عزّروا ابویکم و وقّروهما و بذلک ینزّل الخیر علیکم من سحاب رحمة ربّکم العلیّ العظیم.

۴۵

از جمله اموری که مخصوص است به این ظهور اعظم آنکه هر نفسی در این ظهور به اقبال فائز و به اسم قیّوم از رحیق مختوم آشامید یعنی از کأس محبّت الهی منتسبین او بر حسب ظاهر اگر مؤمن نباشند بعد از صعود به عفو الهی فائز و از بحر رحمت مرزوق خواهند بود. این فضل محقّق است از برای نفوسی که از ایشان ضرّی به حقّ و اولیای او نرسیده کذلک حکم اللّه ربّ العرش و الثّری و مالک الآخرة و الاولی.


منتخباتی از آثار و بیانات حضرت عبدالبهاء

۴۶

ای دو اولاد عزیز من اقتران شما چون به سمع من رسید بی‌نهایت ممنون و مسرور شدم که الحمد للّه آن دو طیر باوفا در یک آشیانه لانه نمودند و از خدا خواهم که یک عائلۀ محترمه‌ای تشکیل نمایند زیرا اهمّیّت ازدواج به جهت تشکیل یک عائلۀ پربرکت است تا در کمال مسرّت مانند شمع‌ها عالم انسان را روشن نمایند زیرا روشنایی این عالم به وجود انسانست اگر در این جهان انسان نبود مانند شجر بی‌ثمر بود. حال امیدوارم که آن دو نفس مانند یک شجر گردند و از رشحات ابر عنایت طراوت و لطافت حاصل نمایند و پر شکوفه و ثمر گردند تا الی‌الابد این سلاله باقی و برقرار ماند.

۴۷

اگر مربّی نباشد جمیع نفوس وحوش مانند و اگر معلّم نباشد اطفال کلّ مانند حشرات گردند اینست که در کتاب الهی در این دور بدیع تعلیم و تربیت امر اجباریست نه اختیاری یعنی بر پدر و مادر فرض عین است که دختر و پسر را به نهایت همّت تعلیم و تربیت نمایند و از پستان عرفان شیر دهند و در آغوش علوم و معارف پرورش بخشند و اگر در این خصوص قصور کنند در نزد ربّ غیور مأخوذ و مذموم و مدحورند.

۴۸

مسئلۀ اخلاق را بسيار اهمّيّت بدهيد. جميع آباء و امّهات بايد اطفال را متمادياً نصيحت کنند و بر آنچه سبب عزّت ابديّه است دلالت نمايند.

۴۹

در خصوص تربیت اطفال امّهات باید نهایت اهمّیّت بدهند و همّت بگمارند زیرا شاخه تا تر و تازه است هر نوع تربیت نمایی تربیت شود. پس امّهات باید طفلان خوردسال را مانند نهال‌ها که باغبان می‌پرورد پرورش دهند شب و روز بکوشند که در اطفال ایمان و ایقان و خشیت رحمن و محبّت دلبر آفاق و فضایل اخلاق و حسن صفات تأسّس یابد. مادر اگر از طفل حرکت ممدوحی بیند ستایش کند و تحسین نماید و تطییب خاطر طفل کند و اگر ادنی حرکت بی‌فایده صدور یابد طفل را نصیحت کند و عتاب نماید و به وسائط معقوله حتّی زجر لسانی جزئی اگر لازم باشد مجری دارد ولی ضرب و شتم ابداً جایز نیست زیرا به کلّی اخلاق اطفال از ضرب و شتم مذموم گردد.

۵۰

اطفال را از سنّ شيرخواری از ثدی تربيت پرورش دهيد و در مهد فضایل بپروريد و در آغوش موهبت نشو و نما بخشيد از هر علم مفيدی بهره‌مند نمایيد و از هر صنايع بديع نصيب بخشيد پرهمّت نمایيد و متحمّل مشقّت کنيد اقدام در امور مهمّه بياموزيد و تشويق بر تحصيل امور مفيده بنمایيد.

۵۱

اگر چنانچه فی‌الجمله مراعات پدر و مادر را نیز بنمایی که فی‌الجمله راضی شوند سبب رضایت منست. پدر و مادر بسیار محترم و رضایشان لازم ولی به شرط آنکه مانع از تقرّب به درگاه کبریا نشوند و از سلوک در سبیل ملکوت بازندارند بلکه باید تشویق و تحریص نمایند.

۵۲

و هم‌چنين پدر و مادر نهايت تعب و مشقّت به جهت اولاد كشند و اكثر چون به سنّ رشد رسند پدر و مادر به جهان ديگر شتابند نادراً واقع كه پدر و مادر در مقابل مشقّات و زحمات خويش در دنيا مكافات از اولاد بينند. پس بايد اولاد در مقابل مشقّات و زحمات پدر و مادر خيرات و مبرّات نمايند و طلب عفو و غفران كنند مثلاً شما در مقابل محبّت و مهربانی پدر بايد به جهت او انفاق بر فقرا نمایيد و در كمال تضرّع و ابتهال طلب عفو و غفران كنيد و رحمت كبری خواهيد.

۵۳

در خصوص مشورت پدر با پسر و پسر با پدر در کسب و تجارت استفسار نموده بودید. مشورت در شریعت اللّه از اسّ اساس است و البتّه مقبولست خواه میان پدر و پسر و یا شخص دیگر کاری بهتر از این نه انسان باید در جمیع امور مشورت نماید از شور به غور مسئله رسد و به آنچه موافق است پی‌برد.

۵۴

ای عزیز عبدالبهاء پسر آن پدر باش و ثمر آن شجر زادۀ عنصر جان و دل او باش نه همین آب و گل. پسر حقیقی آنست که از عنصر روحانی انسان منشعب گردد. از خدا خواهم که در جمیع اوقات موفّق و مؤیّد باشی.

۵۵

پدر باید همواره به تربیت پسر کوشد و تعلیم تعالیم آسمانی دهد و همیشه نصیحت نماید و آداب بیاموزد و در دبستان تعلیم گذارد و تعلیم فنون لازمۀ مفیده بدهد خلاصه به آنچه فضایل عالم انسانیست پرورش دهد علی‌الخصوص همواره متذکّر به ذکر اللّه کند تا محبّت اللّه در عروق و شریانش تأثیر نماید و پسر باید نهایت اطاعت را از پدر بنماید عبد خاضع باشد و بندۀ متواضع شب و روز در فکر راحت و آسایش و تحصیل رضایت پدر مهربان باشد به کلّی راحت و خوشی خویش فراموش نماید دائماً سعی و کوشش کند که سبب سرور قلب پدر و مادر گردد تا موفّق به رضایت حضرت پروردگار شود و مؤیّد به جنود لم‌تروها گردد.

۵۶

از جملۀ محافظۀ دین اللّه تربیت اطفال است که از اعظم اساس تعالیم الهیّه است. پس ابتدا باید امّهات اطفال شیرخوار را در مهد اخلاق تربیت نمایند زیرا اوّل مربّی امّهاتند تا چون طفل مراهق گردد به جمیع خصایل حمیده و فضایل پسندیده متّصف و متخلّق شود و هم‌چنین به موجب اوامر الهیّه هر طفلی باید قرائت و کتابت و اکتساب فنون لازمۀ مفیده نماید و هم‌چنین تعلّم صنعتی از صنایع این امور را نهایت اهتمام باید قصور و فتور در این خصوص جایز نه. ملاحظه فرمایید که چه ‌قدر زندان و سجون و محلّ عذاب و عقاب از برای نوع بشر حاضر و مهیّاست تا به این وسایط زجریّه نفوس را از ارتکاب جرایم عظیمه منع نمایند و حال آنکه این زجر و این عذاب سبب ازدیاد سوء اخلاق می‌گردد و مطلوب چنانچه باید و شاید حاصل نشود. پس باید نفوس را از صغر سنّ چنان تربیت نمود که اکتساب جرایم ننمایند بلکه جمیع همّت‌شان بر اکتساب فضایل باشد و نفس جرم و قصور را اعظم عقوبت شمرند و نفس خطا و عصیان را اعظم از حبس و زندان دانند چه که می‌توان انسان را چنان تربیت نمود که جرم و قصور اگر به کلّی مفقود و معدوم نگردد ولی نادر الوقوع شود. باری مقصد اینست که تربیت از اعظم اوامر حضرت احدیّتست و تأثیرش تأثیر آفتاب در شجر و ثمر. اطفال را بسیار باید مواظبت و محافظت و تربیت نمود اینست حقیقت شفقت پدر و مادر والّا علف خودرو گردد و شجرۀ زقّوم۱۱شود خیر و شرّ نداند و فضایل را از رذایل تمییز نتواند مربّای غرور گردد و منفور ربّ غفور لهذا جمیع اطفال نورسیدگان باغ محبّت اللّه را کمال مواظبت و تربیت لازم.


ترجمۀ منتخباتی از توقیعات صادره از طرف حضرت ولیّ‌امراللّه۱۲

۵۷

اختلاف والدین و فرزندان بر سر مسائل مهمّ زندگی مانند ازدواج البتّه بسیار تأسّف‌انگیز است. ولی بهترین راه حلّ آن است که سعی کنند به طریقی دوستانه رفع اختلاف نمایند، نه آنکه نظرات یک‌دیگر را به سخریّه بگیرند و یا اینکه در حال خشم و عصبانیّت به بحث پردازند.

حضرت بهاءاللّه صراحتاً می‌فرمایند که برای انجام مراسم ازدواج کسب رضایت والدین ضروری است و بدون شک حکمت بزرگی در این دستور نهفته است. این امر لااقلّ مانع از آن می‌شود که جوانان بدون تأمّل و بررسی موضوع، ازدواج کنند. برای رعایت این حکم الهی بود که حضرت ولیّ‌امراللّه تلگراف فرمودند که کسب رضایت والدین شما لازم است.

۵۸

هم‌چنین حضرت ولیّ‌امراللّه از اینکه به یمن موهبت الهی دارای فرزندی شده‌اید بسیار مسرور شدند و اطمینان دارند که وجود او شادی و خوشبختی هر دوی شما را افزون‌تر و حیات بهائی خانوادۀ شما را غنی‌تر خواهد ساخت. هیکل مبارک دعا خواهند فرمود که این کودک محبوب در تحت مواظبت و هدایت شما جسماً و روحاً رشد نماید و چنان تعلیم و تربیت یابد که بتواند بعداً امر مبارک را با تمام وجود پذیرفته به خدمت آن قیام نماید. این کار در حقیقت مقدّس‌ترین وظیفۀ شما در مقام والدین بهائی است و موفّقیّت و شادی زندگی خانوادگی شما بدون شک به نحوه و میزان انجام آن بستگی دارد.

۵۹

در مورد پس‌انداز شما، حضرت ولیّ‌امراللّه توصیه می‌فرمایند که به اعتدال سلوک نمایید. اگرچه اشتیاق شما را به تقدیم تبرّعات کریمانه به امر الهی البتّه تأیید می‌فرمایند ولی در عین حال مؤکّداً گوشزد می‌نمایند که وظایف و مسئولیّت‌های خود را نسبت به پدر و مادرتان که به کمک مالی شما نیاز دارند فراموش نکنید.

۶۰

وظیفۀ تربیت و پروش کودک بهائی چنانچه به کرّات در آثار بهائی تأکید شده مهم‌ترین مسئولیّت مادر است. امتیاز منحصر به فردِ مادر در حقیقت آنست که بهترین موقعیّت را در خانۀ خود برای رفاه و پیشرفت مادّی و معنوی طفل ایجاد نماید. تربیتی که کودک در ابتدا از مادر خود دریافت می‌کند محکم‌ترین اساس برای رشد و پیشرفت او در آینده خواهد بود و بنا بر این از هم‌اکنون هدف مهمّ همسر شما ... باید سعی در تربیت روحانی کودک نوزاد خود باشد، تربیتی که او را قادر سازد تا در آینده به نحوی کامل کلّیّۀ وظایف و مسئولیّت‌های حیات بهائی را بر دوش گیرد و به طرز شایسته اجرا نماید.

۶۱

در مورد مسئلۀ تربیت فرزندان۱۳، با توجّه به تأکیدات حضرت بهاءاللّه و حضرت عبدالبهاء مبنی بر لزوم تربیت فرزندان توسّط والدین در سنین کودکی، به نظر مرجّح است که اوّلین آموزش و پرورش را فرزندان در خانه از مادر دریافت دارند تا اینکه به کودکستان یا نوعی مؤسّسات مخصوص تربیت اطفال فرستاده شوند. امّا اگر موقعیّت ایجاب کند که مادر بهائی راه دوم را انتخاب نماید، ایرادی وارد نیست.

۶۲

مسئلۀ تعلیم و تربیت اطفال در صورتی که یکی از والدین بهائی نباشد موضوعی است که منحصراً به خود پدر و مادر مربوط می‌شود تا در مورد بهترین نحوه‌ای که موجب حفظ وحدت خانواده و رفاه آیندۀ فرزندان‌شان می‌شود تصمیم بگیرند. امّا هنگامی که کودک به سنّ بلوغ می‌رسد باید برای انتخاب دین خود صرف نظر از خواسته‌‌ها و آرزوهای والدینش آزادی کامل داشته باشد.

۶۳

اگرچه روابط خانوادگی محکم و متین است ولی باید همیشه به خاطر داشته باشیم که روابط روحانی بسیار عمیق‌تر و قویّ‌‌تر از آن است. روابط روحانی روابطی ابدی است و بعد از مرگ هم ادامه دارد، امّا روابط جسمانی اگر با پیوند روحانی هم‌راه نگردد فقط محدود به این عالم است. شما باید تا آنجا که در قوّه دارید از طریق دعا و با رفتار و کردار نمونه، فکر اعضای خانوادۀ خود را نسبت به دیانت بهائی روشن کنید ولی از اعمال آنها چندان غمگین نشوید. به برادران و خواهران روحانی خود که با شما تحت انوار ملکوت الهی زندگی می‌کنند ناظر باشید.

احبّای الهی در حقیقت هنوز کاملاً نیاموخته‌اند که از محبّتی که به یک‌دیگر دارند برای تقویت و تسلّی خاطر در هنگام احتیاج چگونه استفاده نمایند. امر الهی دارای قدرت عظیمی است و علّت اینکه یاران بیشتر از آن استفاده نمی‌کنند این است که هنوز نیاموخته‌اند چگونه از این نیروی عظیم محبّت، قدرت و اتّفاق و هماهنگی که این امر اعظم ایجاد کرده است به طور کامل بهره گیرند.

۶۴

در خصوص بیان مبارک که می‌فرمایند ”هجرت مشروط به موافقت والدین است اقناع آنان لازم و واجب“ این حکم بر بالغین و غیر بالغین هر دو یک‌سان است یا خیر فرمودند بنویس ”فقط راجع به اشخاص نابالغ است.“

۶۵

حضرت بهاءاللّه به صراحت فرموده‌اند که برای ازدواج بهائی رضایت والدینی که در قید حیات هستند ضروری است. این دستور اعمّ از اینکه والدین بهائی باشند یا غیر بهائی و سال‌ها قبل طلاق گرفته باشند یا نه، لازم‌ الاجرا است. هیکل مبارک این حکم محکم الهی را برای تحکیم بافت اجتماع و تقویت پیوندهای خانوادگی و ایجاد حسّ قدردانی و احترام در قلب فرزندان نسبت به کسانی که به آنها زندگی بخشیده و روح آنان را در مسیر سفر ابدی به سوی پروردگار خود قرار داده‌اند صادر فرموده‌اند. ما بهائیان باید بدانیم که آنچه در دنیای کنونی می‌گذرد فرایندی کاملاً برعکس است: جوانان کمتر و کمتر به خواسته‌های والدین خود اهمّیّت می‌دهند، طلاق حقّی طبیعی محسوب می‌شود و بر اساس سست‌ترین و ناموجّه‌ترین و غیر اصولی‌ترین بهانه‌ها صورت می‌گیرد. والدینی که از هم جدا می‌شوند، به خصوص اگر یکی از آنها سرپرستی کامل فرزندان را به عهده داشته باشد، به راحتی آماده‌اند که طرف دیگر را که او نیز در مقام والدین مسئول به دنیا آوردن فرزندان می‌باشد بی‌اهمّیّت جلوه دهند. بهائیان باید با توسّل کامل به احکام و تعالیم بهائی، با نیروهای فرساینده‌ای که به سرعت در حال نابود کردن حیات خانواده و زیبایی روابط خانوادگی و ساختار اخلاقی اجتماع است به مبارزه برخیزند.

۶۶

فرزندان تا سنّ پانزده‌سالگی تحت هدایت و سرپرستی والدین خود هستند. در پانزده‌سالگی صرف نظر از بهائی بودن یا نبودن والدین خود، می‌توانند ایمان خود را به دیانت بهائی اعلان نموده به عنوان جوان بهائی تسجیل شوند. کودکان زیر پانزده‌سال که والدین آنها بهائی هستند در صورت تمایل می‌توانند به مانند دیگر بهائیان در جلسات امری و گرد‌همایی‌ اجتماعی احبّا شرکت نمایند. هم‌چنین اگر والدین غیر بهائی به فرزند خود که به سنّ پانزده نرسیده اجازه دهند که در جلسات بهائی شرکت کند و در حقیقت بهائی باشد، این نیز مجاز است.

۶۷

اگر وضع سلامت والدین شما طوریست که وجود شما واقعاً ضروری است، در آن صورت نباید آنها را ترک کنید. ولی اگر خویشاوند دیگری بتواند از آنها نگه‌داری نماید، در آن صورت می‌توانید در فعّالیّت‌های امری در ... کمک کرده احبّا را در استقرار امر مبارک بر اساسی محکم در آن محل، مساعدت نمایید.


ترجمۀ منتخباتی از دستخط‌هایی که توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم صادر شده است

۶۸

بیت العدل اعظم نامۀ مورّخ ۲٣ ژوئن ١٩٧٧ شما را دریافت نموده‌اند. در آن نامه آرزوی عمیق خود و شوهرتان را به اینکه فرزندان‌تان حامیان فعّال امر مبارک شوند ابراز داشته و سؤال کرده بودید که با توجّه به مسئولیّت‌های والدین بهائی در میدان مهاجرت، آیا مشقّات ظاهری که فرزندان در نتیجۀ تعهّدات والدین‌شان به خدمات امری متحمّل می‌شوند به نحوی جبران خواهد شد، بیت العدل اعظم مقرّر فرمودند به قرار ذیل مرقوم گردد:

در بررسی این مشکل لازم است که واقعیّت وحدت خانواده و سهم فرزندان در فعّالیّت‌های آن در نظر گرفته شود...

هم‌چنین باید توجّه داشت که کودک از ابتدای زندگی، موجودی متفکّر و آگاه است که عضوی از خانواده به شمار رفته نسبت به آن دارای وظایفی می‌باشد و قادر است به طرق گوناگون برای امر مبارک فداکاری نماید. توصیه می‌گردد که با فرزندان نوعی رفتار شود که احساس کنند که این امکان و امتیاز را دارند که در تصمیم‌گیری راجع به خدماتی که والدین‌شان می‌توانند به عهده گیرند شرکت کنند تا بدین طریق بتوانند برای پذیرفتن خدماتی که زندگی آنها را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد شخصاً و آگاهانه تصمیم بگیرند. در حقیقت می‌توان کودکان را دلالت نمود تا دریابند که والدین‌شان صادقانه آرزومندند که با هم‌راهی کامل و صمیمانۀ فرزندان‌شان به این نوع خدمات قیام نمایند.

۶۹

بیت العدل اعظم نامۀ شما را که در تاریخ ۱۹ فوریه ۱۹۸۲ پست شده بود دریافت کرده‌اند. در آن نامه تمایل شدید خود را در مقام یک مادر جهت انجام مسئولیّت‌های مربوطه برای تربیت صحیح فرزندان‌تان و قادر ساختن آنها به اینکه خادمین ثابت‌قدم امر جمال مبارک باشند اظهار کرده‌اید. حسب‌ الامر مطالب زیر را به اطّلاع شما می‌رسانیم....

بیت العدل اعظم در نگرانی شما شریکند که فرزندانی از خانواده‌های مؤمن بهائی از امر کناره گرفته‌اند. متأسّفانه مواردی وجود داشته که خدمات والدین به امر الهی به زیان فرزندان و خانواده بوده است....

اشارات بسیاری در الواح مبارکه در بارۀ طرقی که والدین باید فرزندان خود را هدایت نمایند موجود است و شاید شما ”مجموعه‌ای از نصوص و الواح مبارکه در بارۀ تعلیم و تربیت بهائی“ را مطالعه کرده‌اید....

این مجموعه شامل نصوص بسیاری در بارۀ اهمّیّت اتّحاد خانواده است. اگر کودکان در خانواده‌ای تربیت شوند که اعضای آن خوشحال و متّحد و افکار و اعمال‌شان متوجّه مسائل روحانی و پیشرفت امر باشد، می‌توان تقریباً مطمئن بود که آن فرزندان صفات ملکوتی کسب خواهند نمود و از مدافعان امر مبارک خواهند شد.

امید است که مطالب فوق مفید و اطمینان‌بخش باشد و شما را قادر سازد تا با سرور و اعتماد به وظایف مادری خود پردازید. در اجرای وظایف خود در مقام پدر و مادر، مانند سایر وظایفی که به عهده داریم، فقط می‌توانیم به حدّ قوّۀ خود کوشش کنیم و واقف باشیم که بدون شک در مقایسه با معیارهای والایی که در جهت وصول به آن تلاش می‌کنیم کم‌بودهایی خواهیم داشت. ولی باید مطمئن باشیم که خداوند کسانی را که در راه خدمت به امرش می‌کوشند مدد خواهد نمود و دعای ما را اجابت کرده نقایص ما را جبران خواهد کرد.

۷۰

بیت العدل اعظم نامۀ مورّخ ١۴ سپتامبر ١٩٨۲ شما را در مورد وظایف محافل روحانی محلّی راجع به هدایت والدین و فرزندان در بارۀ رفتار اطفال در جلسات بهائی مانند ضیافات نوزده‌روزه و جلسات ایّام متبرّکه دریافت نموده‌اند.

...بیت العدل اعظم مقرّر فرمودند مرقوم گردد که کودکان باید طوری تربیت شوند که اهمّیّت روحانی اجتماعات پیروان جمال اقدس ابهی را درک کنند و افتخار و موهبت شرکت در این جلسات را ارج نهند. البتّه بعضی از جلسات بهائی طولانی است و ساکت نشستن در طیّ این مدّت برای کودکان خرد‌سال مشکل است. در این گونه موارد، ممکن است یکی از والدین مجبور شود از قسمتی از برنامه چشم بپوشد تا از کودک مواظبت نماید. هم‌چنین ممکن است محفل روحانی با ترتیب دادن جلسه‌ای مناسب برای کودکان در اطاقی جداگانه، در این مورد به والدین کمک نماید. به این ترتیب حضور کودکان در تمامی برنامۀ بزرگ‌سالان نشانه‌ای از رشد آنها و امتیازی خواهد بود که می‌توانند با رفتاری شایسته آن را کسب نمایند.

در هر صورت، بیت العدل اعظم خاطرنشان می‌نمایند که والدین مسئول فرزندان خود هستند و باید آنها را به رعایت آداب پسندیده در جلسات بهائی ملزم نمایند. اگر اطفال به ایجاد اختلال ادامه دهند باید از جلسه بیرون برده شوند. این اقدام نه فقط به جهت برگزاری جلسات بهائی با شأن و حرمت لازم ضروری است، بلکه جهت تعلیم اطفال به اصول ادب و رعایت دیگران و احترام و اطاعت از والدین نیز لازم است.

۷۱

در آثار امری هیچ گونه توضیح مبسوطی در بارۀ نکاتی که شما از بیان مبارک حضرت عبدالبهاء در نامۀ خود نقل کرده‌اید یافت نشده است و برای درک این بیان باید به متن کامل لوحی که بیان مبارک از آن استخراج شده توجّه کرد.۱۴لوح مبارک بر آنچه از لوازم تربیت کودکان و نوجوانان از سنین اوّلیّۀ زندگی است تأکید می‌کند تا آنها برای رویارویی با چالش‌های زندگی در دوران بلوغ آماده شوند و بتوانند در حفظ موازین یک جامعۀ متعادل و پیشرو سهیم گردند و هم‌چنین عواقب وخیمی را که معمولاً در صورت عدم توجّه لازم به این امور می‌توان انتظار داشت گوشزد می‌نماید. در جامعه‌ای که تماماً بر اساس قوانین و احکام حضرت بهاءاللّه اداره گردد، قبول چارچوبی که در آن این امور به نحو احسن مثمر ثمر واقع گردد آسان‌تر خواهد بود.

باید این نکته را متذکّر شد که بیان حضرت عبدالبهاء به تلاش‌های دیگران اشاره می‌نماید، نه به کوشش خود فرد برای تهذیب اخلاق خویش. خوش‌بختانه در آثار مقدّسه به طور مکرّر به فضل و رحمت الهی که نفوس خطاکار می‌توانند از آن بهره‌مند شوند وعده داده شده و می‌توانیم شواهد آن را در حیات قهرمانان امر اللّه و هم‌چنین مردم عادی ملاحظه کنیم که چطور ایمان به خدا در تغییر رفتار مؤثّر بوده است. همان ‌گونه که آگاه هستید، یکی از اهداف اصلی ظهور مظهر الهی تقلیب صفات افراد و از این طریق، صفات جامعه به طور کلّی است. بنا بر این پیامبر الهی قوانین و احکامی وضع می‌نماید که چنین تحوّل گسترده‌ای را امکان‌پذیر می‌سازد و مقصد نهایی مطلوب به تدریج از طریق تلاش‌های فردی، آزمایش و خطا و برتر از همه ایمان راسخ به خداوند حاصل می‌شود.

۷۲

در مورد سؤال شما که آیا مادران باید در خارج از منزل کار کنند، مفید است که این مطلب از دیدگاه مفهوم خانوادۀ بهائی بررسی گردد. مفهوم خانوادۀ بهائی بر این اصل استوار است که مرد در درجۀ اوّل تأمین معاش خانواده را به عهده دارد و زن مربّی اوّلیّۀ فرزندان است. این امر به هیچ وجه بدان معنا نیست که این وظایف ثابت و تغییرناپذیرند و نمی‌توان آنها را بر حسب نیاز و شرایط خانواده‌ تبدیل و تعدیل نمود. این مطلب به آن معنی هم نیست که جای زن صرفاً در خانه است، بلکه برعکس با وجود آنکه مسئولیّت‌های اصلی معیّن شده است انتظار می‌رود که پدران سهم مهمّی در تربیت فرزندان داشته باشند و زنان هم می‌توانند نان‌آور خانواده باشند. همان طورکه شما به درستی بیان کرده‌اید حضرت عبدالبهاء زنان را تشویق فرموده‌اند تا ”به طور مساوی و کامل در امور و شئون عالم شرکت نمایند.“۱۵

در خصوص سؤالات خاصّ شما، تصمیم راجع به اینکه یک مادر چه مدّت می‌تواند در خارج از منزل به کار پردازد بستگی به وضع خانواده دارد که ممکن است در زمان‌های مختلف متفاوت باشد و مشورت خانوادگی به یافتن جواب کمک خواهد کرد. در مورد این سؤال که آیا دوره‌های آموزش حرفه‌ای در آینده انعطاف بیشتری خواهد داشت، بیت العدل اعظم خاطرنشان می‌سازند که اوضاع آینده این امور را تعیین خواهد نمود.

۷۳

چنین به نظر می‌رسد که شخص مبتدی که در نامۀ خود به او اشاره کرده‌اید تعالیم دیانت بهائی را در بارۀ مسئولیّت پدر و مادر در مورد تربیت فرزندان به درستی درک نکرده است. پدر مسلّماً نقش بسیار مهمّی در این مورد دارد. حضرت بهاءاللّه در کتاب مستطاب اقدس چنین فرموده‌اند:

کتب علی کلّ اب تربیة ابنه و بنته بالعلم و الخطّ و دونهما عمّا حدّد فی اللّوح ... انّ الّذی ربّی ابنه او ابناً من الابناء کانّه ربّی احد ابنائی علیه بهائی و عنایتی و رحمتی الّتی سبقت العالمین.۱۶

اهمّیّت زیادی که به نقش مادر داده شده از این حقیقت ناشی می‌شود که مادر، اوّل مربّی طفل است. رفتار و حالات او، دعا و مناجات او، حتّی تغذیه و سلامتی او در دوران بارداری اثری عظیم بر روی طفل دارد. هنگامی که کودک چشم به جهان می‌گشاید شیر را که اوّلین خوراک مناسب و مخصوص اوست خداوند در وجود مادر خلق کرده و مقتضی است که در نخستین روزها و ماه‌های بعد از تولّد در صورت امکان مادر با کودک باشد و به تربیت و پرورش وی پردازد. این بدان معنی نیست که پدر طفل خود را دوست ندارد و برایش دعا نمی‌کند و از او مراقبت نمی‌نماید. ولی از آنجایی که وظیفۀ تأمین معاش خانواده در درجۀ اوّل بر عهدۀ اوست، معمولاً وقتی را که در کنار فرزند خود می‌گذراند محدود است. امّا در طول این دورۀ شکل‌گیری فشرده که رشد و نموّ کودک از همۀ دوره‌های دیگر زندگی سریع‌تر است، مادر معمولاً ارتباط نزدیکی با طفل دارد. به تدریج که کودک بزرگ‌تر و مستقلّ‌تر می‌شود، ماهیّت روابطی که با پدر و مادر خود دارد به نسبت یک‌دیگر تغییر می‌کند و پدر می‌تواند نقش بزرگ‌تری ایفا نماید.

شاید مفید باشد که به مبتدی خود تأکید کنید که اصل تساوی زن و مرد به وضوح در تعالیم بهائی بیان گردیده است و این حقیقت که بین آنها از نظر وظایف‌شان در بعضی موارد تفاوت وجود دارد، مغایر این اصل نیست.

۷۴

بیت العدل اعظم به خوبی از رنج و زحمت بسیاری از مادران مجرّد که تمامی مسئولیّت بزرگ کردن و نگه‌داری فرزندان خود را بر دوش دارند آگاه هستند. هدف دیانت بهائی ایجاد یک دگرگونی بنیادی در کلّ شالودۀ جامعۀ بشری است که شامل تربیت روحانی نوع بشر، نیل به اتّحاد در روابط انسانی و پذیرش اصولی بسیار مهم از جمله تساوی زن و مرد است تا در نتیجه ثبات و پایداری ازدواج بیشتر شده اوضاعی که باعث شکست ازدواج‌ها می‌گردد به نحو قابل ملاحظه‌ای تخفیف یابد. برای دست‌یابی سریع به این هدف، جامعۀ بهائی باید به جذب قوای روحانیّه‌ای که لازمۀ موفّقیّت آن است ادامه دهد. این امر مستلزم تمسّک کامل به اصول مندرج در تعالیم بهائی است، با این اطمینان که حکمتی که در این تعالیم نهفته است به تدریج برای تمامی نوع بشر آشکار خواهد گردید.

۷۵

بهترین راه بررسی مسائلی که مطرح نموده‌اید۱۷در پرتو تعالیم بهائی در بارۀ روابط خانوادگی است. باید بین والدین و فرزندان احترام و مراعات متقابل وجود داشته باشد به نحوی که فرزندان برای راهنمایی و مشورت به والدین رجوع کنند و والدین در تربیت و پرورش فرزندان خود کوشا باشند. نتیجۀ این روابط آنست که کودکان با قوّۀ تشخیص و قضاوت صحیح رشد کرده به بلوغ می‌رسند و از اینرو قادر خواهند بود مسیر زندگی خود را به نحوی که به خوشبختی و آسایش آنان منتهی گردد انتخاب کنند.

در چارچوب این احترام متقابل، از والدین انتظار می‌رود هنگامی‌ که فرزندان‌شان به ایجاد روابط دوستانه‌ای مشغولند که ممکن است نهایتاً به ازدواج بیانجامد، از خود حکمت و بصیرت نشان دهند. والدین باید در بارۀ مواقعی که لازم است فرزندان خود را راهنمایی نمایند و مواردی که این عمل آنها مداخله محسوب خواهد شد به دقّت تأمّل کنند.

فرزندان به نوبۀ خود باید متذکّر باشند که والدین آنها شدیداً به خوش‌بختی آنها علاقه‌مند هستند و نظرات پدر و مادر شایان احترام و توجّه کامل است.

همان طور که مطّلعید انتخاب شریک زندگی در ابتدا به عهدۀ دو فردی است که موضوع مستقیماً به آنها مربوط می‌شود، سپس رضایت والدینی که در قید حیاتند کسب می‌گردد که این رضایت برای اجرای عقد ازدواج ضروری است.

در این مورد، مانند همۀ جنبه‌های روابط انسانی، مشورت در رفع سوء تفاهمات و در مشخّص کردن بهترین طرز رفتار بر اساس تعالیم بهائی، بسیار مفید است.

۷۶

اگرچه سهم مادر در پرورش اطفال حقیقتاً بسیار عظیم است، ولی در نظر این جمع بسیار مهم است که اهمّیّت مسئولیّتی که در آثار بهائی بر عهدۀ پدر گذاشته شده ناچیز انگاشته نشود. در حال حاضر گرایشی وجود دارد که پدران تعلیم و تربیت کودکان را به حدّی کاملاً غیر قابل توجیه به عهدۀ مادران وامی‌گذارند و این هیئت مایل نیست تصوّر شود که تعالیم بهائی چنین رفتاری را تأیید می‌کند.

۷۷

تبلیغ امر اللّه بدون شک شایسته‌ترین اعمال است و هنگامی که احبّای الهی تبلیغ را با مهاجرت توأم می‌کنند برکات مضاعف شامل حال آنها می‌گردد. رسیدگی به امور خانواده نیز از اهمّیّت روحانی فوق‌العاده‌ای برخوردار است و جایز نیست که برای ارائۀ خدمت خاصّی به امر اللّه، از رشد و پیشرفت خانواده غافل شویم. تبلیغ امر و پاسخ‌گویی به نیازهای خانواده هر دو باید از مهم‌ترین خدمات به خداوند به شمار آید، ولی وضع و موقعیّت خاصّ هر خانواده میزان توجّه به هر یک را تعیین می‌نماید. سهیم بودن فرزندان مهاجرین در فداکاری‌‌های والدین‌شان وقتی به کشور دیگری می‌روند، امری اجتناب‌ناپذیر است، همان‌ گونه که فرزندان حضرت بهاءاللّه و حضرت عبدالبهاء در فداکاری‌های آن هیاکل مقدّسه سهیم بودند. ولی نباید فراموش نمود که فرزندان مهاجرین نیز از برکات روحانی و مواهب مهاجرت بهره‌مند هستند.

۷۸

چند سؤال در بارۀ رفتار با کودکان مطرح نموده‌اید. در آثار مبارکۀ بهائی کاملاً‌ واضح است که اِعمال انضباط از جمله عناصر مهمّ تعلیم و تربیت اطفال است. از طرف حضرت ولیّ عزیز امر اللّه توقیعی به زبان انگلیسی در بارۀ تعلیم و تربیت اطفال صادر شده که مضمون آن به فارسی چنین است:

نوعی انضباط اعمّ از جسمانی، اخلاقی و یا فکری لازم است و هر روش تربیتی که فاقد این عنصر باشد کامل و ثمربخش نخواهد بود. طفل در هنگام تولّد، راهی دراز برای وصول به کمال در پیش دارد نه تنها نحیف و ناتوان می‌باشد بلکه ناکامل و طبیعتاً متمایل به شرّ است که باید تربیت گردد، تمایلات طبیعی او هماهنگ، تعدیل و کنترل شود و در صورت لزوم تحت نظم و قاعده در آید تا رشد سالم جسمانی و روحانی او تضمین گردد. والدین بهائی نمی‌توانند در مقابل فرزندان‌شان به خصوص آنهایی‌ که طبیعتاً متمرّد و سرکش هستند رفتاری غیر مصمّم داشته باشند و حتّی کافی نیست که برایشان دعا کنند، بلکه باید سعی نمایند که اصول اخلاقی را در اذهان جوان آنها با صبر و ملایمت القا نمایند و با حکمت و شفقت آنان را با احکام و تعالیم امر الهی آشنا سازند به نحوی که بتوانند ”ابناء خدا“ شوند و از سکّان وفادار و هوشمند ملکوتش محسوب گردند....

اگرچه انضباط جسمانی اطفال به عنوان جزئی از تعلیم و تربیت آنان قابل قبول است امّا باید ”با صبر و ملایمت“ و با ”شفقت“ انجام شود و به هیچ وجه شباهتی با ضرب و شتم و بدرفتاری که کودکان در بعضی از نقاط جهان با آن رو به رو هستند نداشته باشد. یک چنین رفتار مذمومی با کودکان انکار حقوق انسانی آنها و نفی اعتمادی است که در یک جامعۀ بهائی فرد ضعیف باید نسبت به شخص قویّ‌‌تر داشته باشد.

در کردار انسانی به سختی می‌توان انحرافی را مکروه‌تر از تجاوز جنسی به کودکان که فاسد‌ترین نوع آن زنای با فرزند است تصوّر نمود. در دوره‌ای از تاریخ که بنا به فرمودۀ حضرت ولیّ‌امراللّه: ”تباهی طبیعت بشر، تدنّی اخلاق انسان، فساد و زوال مؤسّسات دنیوی پست‌ترین و زننده‌‌ترین جنبه‌های خود را نشان می‌دهد۱۸ “، و زمانی که ”ندای وجدان خاموش۱۹۲۰و ”شرم و حیا مفقود “ شده است، مؤسّسات بهائی باید در انجام مسئولیّت خود برای حفظ و حراست اطفالی که در تحت اشراف خویش دارند هوشیار و انعطاف‌ناپذیر باشند ونباید اجازه دهند که تهدید یا رعایت مصلحت آنها را از انجام وظایف خود بازدارد. شخصی که از تجاوز جنسی همسرش به کودکی آگاه است نباید سکوت اختیار نماید بلکه باید به کمک محفل روحانی و در صورت لزوم مسئولین دولتی، به تمام اقدامات لازم دست زند تا این عمل شنیع و به غایت غیر اخلاقی فوراً متوقّف گردد و درمان و معالجه آغاز شود.

حضرت بهاءاللّه بر اهمّیّت وظایف والدین در قبال فرزندان تأکید شدید نموده و به فرزندان نیز مؤکّداً فرموده‌اند که باید نسبت به والدین خود که خشنودی آنان موجب رضای الهی است، قلباً سپاس‌گزار باشند. با وجود این، از بیانات مبارک مشهود است که در موارد خاصّی، ممکن است والدین به سبب اعمال و کردارشان از حقّ پدری یا مادری محروم شوند. وضع قوانین در مورد این موضوع به بیت العدل اعظم راجع است. معهد اعلی مقرّر فرموده‌اند که در حال حاضر تمام مواردی که در آن پدر یا مادری به سبب اعمال و اخلاقش، ظاهراً لایق داشتن حقوق پدری یا مادری نظیر حقّ رضایت دادن به ازدواج فرزند نیست به آن هیئت ارجاع شود. مثلاً هنگامی که یکی از والدین نسبت به فرزند خود مرتکب زنا شده باشد، یا وقتی که فرزندی در نتیجۀ تجاوز جنسی به وجود آمده باشد و هم‌چنین در موردی که یکی از والدین آگاهانه فرزندش را از آزار جنسی فاحش محافظت ننماید چنین مسائلی می‌تواند مطرح شود.

۷۹

...اگرچه اطفال بهائی خود به خود امر الهی را از والدین خویش به ارث نمی‌برند، ولی والدین مسئول تربیت و سعادت روحانی فرزندان‌شان هستند. بنا بر این والدین بهائی باید سعی کنند از ابتدای کودکی، ایمان به خدا و محبّت الهی را در قلوب اطفال القا نمایند و نیز باید بکوشند که فرزندان خود را هدایت نمایند تا از دل و جان نصایح و اوامر و احکام حضرت بهاءاللّه را اطاعت کنند. شناسایی و عشق به همۀ مظاهر الهی و معاشرت با پیروان همۀ ادیان و دوستی و محبّت نسبت به همۀ افراد بشر و اهمّیّت تحرّی حقیقت از این جمله است. بنا بر این اطفال خانواده‌های بهائی طبیعتاً بهائی شمرده می‌شوند، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. هر کودکی با داشتن چنین زیربنایی از دانش و ادراک، آمادگی بهتری برای قضاوت صحیح و تصمیم‌گیری در مورد مسیری که باید در هنگام بلوغ برای زندگی آیندۀ خود انتخاب نماید خواهد داشت.

۸۰

در آثار مقدّسه بیانات فراوانی در مورد اهمّیّت اتّحاد خانواده و وظایف مهمّی که فرزندان نسبت به والدین و یا والدین نسبت به فرزندان دارند یافت می‌شود. در این خصوص، در واقع از بهائیان خواسته شده که مطیع والدین خود باشند....

امّا یکی از مهم‌ترین اصول امر الهی اصل اعتدال در جمیع امور است. حتّی فضایل اخلاقی، اگر در آن زیاده‌روی شود و به وسیلۀ سایر فضایل تکمیل و تعدیل نگردد ممکن است بی‌اندازه سبب ضرر گردد. مثلاً نباید انتظار داشت که فرزند در ارتکاب گناه نیز از پدر و مادر اطاعت نماید. به علاوه اگر هر یک از قوانین را به تنهایی و جدا از اصول اساسیّه‌ای که زیربنای آن را تشکیل می‌دهد و یا جدا از سایر قوانین، بزرگ جلوه دهیم و بر آن تأکید نماییم می‌تواند تولید خطر کند. همان ‌طور که حضرت عبدالبهاء فرموده‌اند اتّحاد خانواده اهمّیّت بسیار دارد ولی باید در قبال حقوق هر یک از افراد خانواده تعدیل گردد:

بر طبق تعالیم حضرت بهاءاللّه خانواده که یک واحد انسانی است می‌بایستی بر اساس موازین تقوی و تقدیس تربیت شود. همۀ فضایل را بایستی به خانواده تعلیم داد. پیوند و الفت خانواده را باید پیوسته حفظ نمود و حقوق اعضا را نباید زیر پا گذاشت. حقوق پسر و پدر و مادر هیچ‌ یک نباید نقض شود و یا دست‌خوش زورگویی گردد. همان گونه که پسر وظایفی نسبت به پدر دارد، پدر نیز در قبال پسر دارای وظایفی می‌باشد. بر همین منوال، مادر و خواهر و سایر اعضای خانواده نیز هر یک اختیارات مخصوص به خود را دارا هستند. تمامی این حقوق و اختیارات باید محفوظ ماند. چنانکه خیر هر یک خیر کل راحت هر یک راجع به کل باشد.“۲۱

اصل مشورت در جمیع امور اصل اساسی دیگری است که فرد بهائی در برداشت و روی‌کرد خود نسبت به لزوم اطاعت از والدین باید آن را در نظر گیرد. به فرمودۀ حضرت عبدالبهاء ”مشورت در شریعت اللّه از اسّ اساس است.“۲۲اگر فرزند و والدین بتوانند با مشورت نقطه‌نظرهای یک‌دیگر را بهتر درک کرده به اتّحاد فکر و هدف نائل شوند، قادر خواهند بود که از کشمکش در مورد مسئلۀ اطاعت از والدین اجتناب نمایند.

در مورد بحث شما در بارۀ رابطۀ بین اطاعت از والدین از یک طرف و ابراز عقیده و آزادی فردی و رشد روحانی از طرف دیگر، بیت العدل اعظم جهت ملاحظۀ شما، توضیح دیگری را ارائه می‌دهند. اگرچه افراد شخصاً مسئول اعمال و رشد روحانی خود هستند، ولی فرد در انزوا بسر نمی‌برد بلکه عضوی از خانواده و جامعه محسوب می‌شود. تصمیم به چشم‌پوشی از خواست‌های شخصی به خاطر رعایت نظریّات والدین — حتّی نظرات مؤسّسات امری یا اولیای امور و قوانین — نمایان‌گر آزادی اراده است نه در بند کردن آن. فرزند با اطاعت از والدین می‌تواند به اتّحاد خانواده و از آن طریق به امر الهی کمک کند.

۸۱

کودکان ما نیازمند آنند که پرورش روحانی یابند و از پیش‌گامان امر اللّه محسوب شوند. نباید آنها را به حال خود گذاشت تا در دنیایی که مملوّ از مخاطرات اخلاقی است رها شوند. در وضع کنونیِ جامعۀ بشری، کودکان با سرنوشتی ظالمانه رو به رو هستند. میلیون‌ها کودک در بسیاری از کشورها از نظر اجتماعی بی سر و سامان و سرگردانند. کودکان اعمّ از اینکه در غنا بسر ‌برند و یا در فقر، نسبت به والدین خود و دیگر بزرگ‌سالان احساس بیگانگی می‌کنند. این بیگانگی، ریشه در نوعی خودخواهی ناشی از مادّه‌گرایی دارد که در کنه بی‌اعتقادی به خدا نهفته و قلوب مردمان را در همه جا قبضه نموده است. بی‌سر و سامانی اجتماعی کودکان در این دوران نشانه‌ای قطعی از جامعه‌ای در حال سقوط است. ولی این وضع منحصر به یک نژاد، طبقه، ملّت و شرایط اقتصادی نیست، بلکه همه را در بر می‌گیرد.. قلوب‌مان به شدّت متألّم می‌گردد وقتی ملاحظه می‌کنیم که کودکان در بسیاری از نقاط جهان به سربازی گمارده می‌شوند، به عنوان کارگر استثمار می‌گردند، عملاً به صورت برده خرید و فروش می‌شوند، اجباراً به فحشا کشیده می‌شوند، مورد استفادۀ پورنوگرافی قرار می‌گیرند، پدران و مادرانی که در پی امیال خویش‌اند آنان را ترک می‌کنند و به اشکال گوناگون دیگری که از حوصلۀ این بحث خارج است قربانی مطامع دیگران می‌گردند. بسیاری از این مظالم وحشتناک را خود والدین بر کودکان‌شان اِعمال می‌دارند. صدمات روانی و روحانی وارده بر آنان خارج از حدّ احصا است. جامعۀ جهانی ما نیز نمی‌تواند از عواقب این اوضاع در امان بماند. این آگاهی باید همۀ ما را به کوششی بی‌درنگ و مستمرّ برای حفظ منافع کودکان و آینده‌ برانگیزد....

کودکان گران‌بهاترين گنجینه‌ای هستند که یک جامعه می‌تواند داشته باشد زيرا آنها امید و پشتوانۀ آينده‌اند. کودکان حامل خصوصیّات اجتماع آینده هستند، خصوصیّاتی که عمدتاً از آنچه بزرگ‌سالان جامعه در مورد کودکان انجام می‌دهند یا در انجام آن قصور می‌ورزند شکل می‌گیرد. کودکان ودیعه‌ای هستند که هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد و از عواقب نامطلوب آن بر کنار بماند. محبّت همه‌جانبه به کودکان، نحوۀ رفتار با آنان، کیفیّت توجّهی که به آنها مبذول می‌گردد، طرز رفتار و سلوک بزرگ‌سالان نسبت به آنان، همۀ اینها جزو جنبه‌های حیاتی رفتار شایسته نسبت به کودکان می‌باشد. عشق و محبّت مستلزم انضباط و شهامت لازم برای عادت دادن کودکان به سختی، برآورده نکردن هوی و هوس آنها و رها نساختن آنان به حال خود می‌باشد. جوّی بايد به وجود آورد که کودکان احساس کنند به جامعه وابسته‌اند و در هدف و مقصد آن شريکند. کودکان باید با مهربانی کامل ولی با پافشاری راهنمایی شوند تا طبق موازین بهائی زندگی کنند و به نحوی که شرایط‌شان اجازه می‌دهد به مطالعه و تبلیغ امر اللّه بپردازند....

و حال مایلیم کلامی چند با والدین که مسئولیّت اوّلیّۀ پرورش کودکان را بر عهده دارند در میان بگذاریم. از آنها تمنّا می‌نماییم که تربیت روحانی کودکان خود را پیوسته در مدّ نظر داشته باشند. به نظر می‌رسد که برخی از والدین گمان می‌کنند که این وظیفه منحصراً بر عهدۀ جامعه است. برخی ديگر معتقدند که به منظور حفظ استقلال اطفال در تحرّی حقیقت نبايد دیانت بهائی را به آنان تعلیم داد. بعضی دیگر هم احساس می‌کنند که توانایی لازم برای بر عهده گرفتن چنین وظیفه‌ای را ندارند. هیچ یک از اين تصورّات صحیح نیست. حضرت مولی الوری فرموده‌اند که ”بر پدر و مادر فرض عين است که دختر و پسر را به نهايت همّت تعليم و تربيت نمايند“ و اضافه فرموده‌اند که ”اگر در اين خصوص قصور کنند در نزد ربّ غيور مأخوذ و مذموم و مدحورند.“۲۳پدر و مادر، فارغ از میزان تحصیلات‌شان، موقعیّتی مهم و حسّاس برای شکل‌ دادن به پیشرفت روحانی کودکان خود دارند و هرگز نباید توان‌مندی خود را برای تربیت اخلاقی کودکان‌شان ناچیز انگارند. زیرا والدین از طریق یک محیط خانوادگی‌ که آگاهانه با عشق به خداوند، کوشش‌‌ در جهت اجرای احکام الهی و روح خدمت به امر اللّه و عدم تعصّب و برکناری از تأثیرات مخرّب غیبت ایجاد می‌نمایند، اثری قطعی و حیاتی در پرورش اطفال دارند. هر پدر و مادری که به جمال مبارک مؤمن و معتقد است، مسئولیّت آن را دارد تا به گونه‌ای سلوک و رفتار نماید که خود به خود منتهی به اطاعت کودکان از والدین گردد، اطاعتی که تعالیم امر مبارک ارزشی بسیار برای آن قائل شده است. البتّه علاوه بر کوشش‌هایی که در خانواده انجام می‌شود، والدین باید از کلاس‌های کودکان که جامعه بهائی ارائه می‌دهد نیز حمایت نمایند. هم‌چنین باید به خاطر داشت که کودکان در دنیایی زندگی می‌کنند که آنها را از طریق برخورد مستقیم با مخاطراتی که قبلاً ذکر شد و یا از طریق برنامه‌های مبتذل و اجتناب‌ناپذیر رسانه‌های گروهی، از واقعیّت‌های ناهنجار مطّلع می‌سازد. بنا‌ بر اين بسیاری از آنان مجبورند نابهنگام بالغ شوند و در بین اینها کسانی هستند که به دنبال موازین و مقرّراتی می‌گردند که زندگی آنها را هدایت نماید. در برابر این صحنۀ تیره و تار اجتماعی منحطّ، کودکان بهائی باید همانند نمادهایی از آینده‌ای بهتر، بدرخشند.