کتابخانه

حقوق الله

فهرست مطالب

۱. اساس حکم حقوق اللّه

منتخباتی از آثار حضرت بهاءاللّه۱

[۱]

سبحانک یا ربّ الکائنات و مرجع الممکنات اشهد بلسان ظاهری و باطنی بظهورک و بروزک و انزال آیاتک و اظهار بیّناتک و باستغنائک عن دونک و تقدیسک عمّا سواک اسئلک بعزّ امرک و اقتدار کلمتک ان تؤیّد الّذی اراد ان یؤدّی ما امرته به فی کتابک و یعمل ما یتضوّع به عرف قبولک انّک انت المقتدر الفیّاض الغفور الکریم.

[۲]

اینکه ارادۀ زیارت بیت نمودید نزد مظلوم مقبول و محبوبست … بگو یا قوم اوّل امر عرفان حقّ جلّ جلاله و آخر آن استقامت و بعد تطهیر مال و ما عند القوم بما امر به اللّه بوده. لذا باید اوّل حقوق الهی ادا شود و بعد توجّه به بیت محض فضل این کلمه ذکر شد.

[۳]

و الّذی تملّک مائة مثقال من الذّهب فتسعة‌عشر مثقالاً للّه فاطر الأرض و السّمآء ایّاکم یا قوم ان تمنعوا انفسکم عن هذا الفضل العظیم قد امرناکم بهذا بعد اذ کنّا غنیّاً عنکم و عن کلّ من فی السّموات و الأرضین انّ فی ذلک لحکم و مصالح لم یحط بها علم احد الّا اللّه العالم الخبیر قل بذلک اراد تطهیر اموالکم و تقرّبکم الی مقامات لا یدرکها الّا من شآء اللّه انّه لهو الفضّال العزیز الکریم یا قوم لا تخونوا فی حقوق اللّه و لا تصرّفوا فیها الّا بعد اذنه کذلک قضی الأمر فی الألواح و فی هذا اللّوح المنیع من خان اللّه یخان بالعدل و الّذی عمل بما امر ینزل علیه البرکة من سمآء عطآء ربّه الفیّاض المعطی الباذل القدیم انّه اراد لکم ما لا تعرفونه الیوم سوف یعرفه القوم اذا طارت الأرواح و طویت زرابیّ الأفراح کذلک یذکّرکم من عنده لوح حفیظ.

(کتاب اقدس، بند ۹۷)

[۴]

آنچه در دنیاست قابل ذکر نبوده و نیست ولکن اگر نفسی فائز شود و در سبیل الهی یک درهم او اقلّ انفاق نماید عنداللّه از کنوز اولی و اقدم بوده و هست اینست که حقّ جلّ جلاله عاملین و منفقین را در جمیع کتب خود ذکر فرموده. از حقّ بخواهید که کل را مؤیّد فرماید بر ادای حقوق چه که به اسباب امر مرتفع می‌شود و ظاهر می‌گردد. اگر عباد مقام اعمال را در این ایّام بدانند کل به آنچه سزاوار است عامل شوند. الأمر بیده یحکم کیف یشآء و هو الحاکم الباذل العادل المبیّن الحکیم.

[۵]

سال‌ها حقوق اخذ نشد … ولکن در سنین اخیره نظر به مقتضیات وقت اخذ حقوق را مجری داشتیم ولکن طلب آن را منع نمودیم. جمیع باید به اعزاز کلمه و ارتفاع امر ناظر باشند. امروز اگر نفسی جمیع خزائن عالم را بدهد و اقلّ از خردل از عزّت امر اللّه بکاهد جائز نبوده و نیست. جمیع عالم از حقّ بوده و هست هر نفسی به کمال روح و ریحان خود اقدام در ادای حقوق نماید اخذ شود والّا فلا. این عمل خیرش به خود نفوس راجع و این فقره هم نظر به اسباب امر شد ابی اللّه ان یجری الأمور الّا بأسبابها. از این جهت امر به اخذ نمودیم.

[۶]

حقّ جلّ جلاله مقدّسست از آنچه ذکر شده و می‌شود و منزّهست از عالم و ذخایر آن آنچه می‌فرماید ثمرش به خود عباد راجع سوف یرون ما نطق به لسان العظمة من قبل و من بعد و آنهم اگر به کمال روح و ریحان و خضوع و خشوع تمام تقدیم نمایند.

[۷]

یا زین نفوسی که به حکم کتاب عاملند اعلی الخلق لدی الحقّ مذکورند. شکّی نبوده و نیست که آنچه از افق سماء امر الهی اشراق می‌نماید محض حکمت و مصلحت خود عباد است و این وجوهات جزئیّه هم لایق ذکر نه ولکن چون عامل لوجه اللّه عمل می‌نماید محبوبست اگر یک حبّه باشد اکلیل خرمن‌های عالم است.

[۸]

هر نفسی الیوم فائز شود به ادای حقوق الهی او از نفوسیست که به احکام حقّ جلّ جلاله عامل شده‌اند و به آنچه از قلم اعلی جاری گشته فائز گشته‌اند ولکن لازال نوشتیم و امر نمودیم که احدی مطالبه ننماید. هر نفسی خود اقبال نماید و به کمال روح و ریحان حقوق اللّه را ادا کند اخذ نمایند و من‌دون آن جایز نبوده و نیست. غافلین را فی‌الجمله باید متذکّر نمود عمل باید از روی رضا واقع شود در کلّ امور اعزاز امر اللّه را باید ملاحظه نمود. از قبل نوشتیم اگر جمیع عالم را نفسی مالک باشد و بدهد و به قدر خردلی از عزّت امر بکاهد ترک آن مال لازم و واجب است اینست امر اللّه از قبل و بعد طوبی للعاملین. امر به ادای حقوق این فضلی بود از جانب حقّ جلّ جلاله و خیر آن به عاملین راجع باید کل شکر نمایند حقّ منیع را که ایشان را مؤیّد فرموده بر ادای حقوق. مدّت‌ها قلم را اخذ نمودیم و در این باب امری صادر نه تا آنکه حکمت بالغه اقتضای اخذ نمود ابی اللّه ان یجری الأمور الّا بأسبابها لازم است اعانت بعضی و ملاحظۀ بعضی ولکن به اذن اللّه المهیمن القیّوم.

[۹]

و اینکه در بارۀ حقوق ذکر نمودی این مخصوص است به حقّ جلّ جلاله باید به ساحت اقدس ارسال شود الأمر بیده یفعل ما یشآء و یحکم ما یرید … این فقره فرض است بر کل و شرف کل در ادای آنست چه که سبب تطهیر اموال و برکت و ازدیاد نعمت بوده و هست و تا حال ناس از این فقره غافلند سعی نموده و می‌نمایند یا از حلال و یا از حرام چیزی ذخیره نمایند و از برای ورّاثی که ثمر آن معلوم نیست بگذارند بگو امروز کلمة اللّه وارث است چه که مقصود از وارث ابقای ذکر و اثر بوده و این بسی واضح و معلوم است که قرون و اعصار این اذکار را محو نماید ولکن هر کلمه‌ئی که از قلم اعلی در بارۀ نفسی جاری شد به دوام ملک و ملکوت باقی و پاینده است.

[۱۰]

کتاب الکرم انزله مالک القدم و الّذی تزیّن به انّه ممّن یشار بالبنان و یصلّی علیه الرّحمن من ملکوته الممتنع المنیع انّه مع علوّ قدره و کبر مقامه لو یتجاوز عن حدّه یذکر بالاسراف من لدن علیم حکیم خذوا الاعتدال هذا ما امرکم به الغنیّ المتعال فی کتاب کریم ان انفقوا یا مظاهر هذا الاسم و مطالعه علی الّذین تجدونهم علی فقر مبین قل ایّاکم یا اهل الغنآء ان یمنعکم لفظ المبین عن الانفاق فی سبیل اللّه ربّ العالمین قل لعمر اللّه لا یحتقر احد بالفقر عند ربّه بل یزداد لو یجده من الصّابرین طوبی لفقیر صبر و ویل لغنیّ امسک حقوق اللّه و ما فرض علیه فی لوحه الحفیظ قل لا تفتخروا بما عندکم من المال تفکّروا فی المآل و ما قدّر لکم جزآء اعمالکم فی کتاب اللّه العلیّ العظیم طوبی لغنیّ ما منعه الغنآء عن اللّه مالک الأسمآء انّه من افضل الخلق لدی الحقّ العزیز العلیم قل قد اتی الیوم و انّه لربیع الأعمال لو انتم من العارفین ان اجهدوا یا قوم لیظهر منکم ما ینفعکم فی عوالم ربّکم العزیز الحمید قل تمسّکوا بالأخلاق المرضیّة و الأعمال الحسنة و لا تکونوا من المتوقّفین ینبغی لکلّ نفس ان یتشبّث بما یرتفع به امر اللّه ربّکم المقتدر القدیر قل اما ترون الدّنیا و شئوناتها و تلوّناتها و تغییراتها فکیف تقنعون بها و بما فیها ان افتحوا ابصارکم و کونوا من المتبصّرین سوف تذهب بهم کالبرق بل اسرع یشهد بذلک مالک الملک فی هذا اللّوح البدیع انّک اذا اخذک جذب آیات ربّک ان اشکر و قل لک الحمد یا مقصود القاصدین ان افرح بما توجّه الیک القلم الأعلی و انزل لک ما کلّت عن وصفه السن الابداع و کلّ لسان منیع.

[۱۱]

ادای حقوق بر کل واجب و نفع آن به انفس عباد راجع ولکن قبول آن معلّق است به روح و ریحان و رضای نفوس عادلۀ عامله در این صورت اخذ جایز والّا فلا انّ ربّک هو الغنیّ الحمید.

[۱۲]

این بسی معلوم و واضحست که ادای حقوق الهی سبب نعمت و برکت و عزّت و حفظ بوده و خواهد بود طوبی لمن عرف و اعترف و ویل للمنکرین و این در صورتیست که به کمال روح و ریحان و میل به احکام کتاب عمل نمایند. بر آن حضرت است امر به معروف من سمع لنفسه و الّذی لم یسمع فعلیه انّ ربّنا الرّحمن لهو الغنیّ الحمید.

[۱۳]

فی‌الحقیقه امر حقوق الهی امر بزرگی است بر جمیع ادای آن لازم چه که اوست سبب نعمت و برکت و خیرات و ما یکون مع کلّ نفس فی کلّ عالم من عوالم ربّها الغنیّ الکریم.

[۱۴]

امروز بر هر نفسی خدمت امر اللّه لازم امورات ارض را حقّ جلّ جلاله به اسباب معلّق فرموده حقوق الهی را هر نفسی باید ادا نماید.

[۱۵]

سبحان‌اللّه خزائن ملوک و ملکات در یوم ظهور مذکور نه و لدی اللّه مقبول نه ولکن خردلی از اولیا در ساحت اقدس اعلی مذکور و به طراز قبول مزیّن تعالی فضله و تعالت عظمته.

[۱۶]

منافع امورات خیریّه به خود نفوس راجع و در این مقامات نطق یک کلمه کافیست. هر نفسی به کمال روح و ریحان و تسلیم و رضا ادا نمود لدی اللّه مقبول والّا انّه غنیّ عن العالمین … طوبی از برای نفوسی که فائز گشتند به آنچه در کتاب الهی مذکور و مسطور است. باید کل به ما اراده اللّه عامل شوند چه که آنچه در کتاب از قلم اعلی نازل سبب و علّت تطهیر و تنزیه و تقدیس و نعمت و برکت بوده و هست طوبی للفائزین.

هیچ عملی ضایع نشده و نخواهد شد اعمال خیریّه کلّها کنوزند عنداللّه از برای صاحبانش طوبی لعبد عمل و لأمة عملت فی سبیل اللّه ربّنا و ربّ العالمین … حقوق الهی باید در صورت امکان و روح و ریحان داده شود نفوسی که استطاعت ندارند به طراز عفو الهی مزیّنند.

[۱۷]

شکّی نبوده و نیست که آنچه از قلم اعلی صادر و جاری شده از اوامر و نواهی نفع آن به خود عباد راجع است. مثلاً از جمله حقوق اللّه نازل و اگر ناس به ادای آن موفّق شوند البتّه حقّ جلّ و عزّ برکت عنایت فرماید و هم آن مال نصیب خود آن شخص و ذرّیّۀ او شود. چنانچه مشاهده می‌نمایی اکثری از اموال ناس نصیب ایشان نشده و نمی‌شود و اغیار را حقّ بر آن مسلّط می‌فرماید و یا ورّاثی که اغیار بر ایشان ترجیح دارد. حکمة بالغۀ الهی فوق ذکر و بیانست انّ النّاس یشهدون ثمّ ینکرون و یعرفون ثمّ یجهلون اگر به اوامر عمل می‌نمودند خیر دنیا و آخرت را تحصیل می‌کردند.

[۱۸]

امر حقوق منوط به اقبال خود نفوسست هر مقبلی اگر به کمال روح و ریحان به صرافت طبع خود اراده کند حقوق الهی را ادا نماید مقبولست والّا فلا انّ ربّک غنیّ عن العالمین انظر ما انزله الرّحمن فی الفرقان یا ایّها النّاس انتم الفقرآء الی اللّه و اللّه هو الغنیّ الحمید.۲

[۱۹]

مرقوم داشته بودید که عهد نموده‌اند به کمال قناعت گذران کنند و مابقی را به ساحت اقدس ارسال دارند. این فقره عرض شد فرمودند به اعتدال حرکت کنند بر خود سخت نگیرند انّا نحبّ ان یکونا فی عیشة راضیة.

[۲۰]

از برای حقوق الهی قراریست معیّن بعد از تحقّق بیت العدل علی ما اراده اللّه حکم آن ظاهر می‌شود.

[۲۱]

سبحانک یا ربّی الرّحمن اسألک بأمواج بحر بیانک و شئونات ربوبیّتک و ظهورات الوهیّتک و الأسرار الّتی کانت مکنونة فی علمک بأن تؤیّدنی علی خدمتک و خدمة اولیائک و توفّقنی علی ادآء حقوقک الّتی انزلته فی کتابک ای ربّ انا الّذی اقبلت الی افقک الأعلی و تشبّثت بذیل عطائک یا مولی الوری و مالک ملکوت الأسمآء اسألک ان لا تخیّبنی عمّا عندک و لا تمنعنی عمّا کتبته لأصفیائک اسألک یا اله الأسمآء و فاطر السّمآء ایّدنی علی الاستقامة علی امرک علی شأن لا تحجبنی زخارف الدّنیا و لا تمنعنی ضوضآء الأشقیآء الّذین قاموا علی اضلال خلقک فی ایّامک ثمّ قدّر لی یا مقصودی خیر الآخرة و الأولی انّک انت المقتدر علی ما تشآء لا اله الّا انت الغفور الکریم.

منتخباتی از آثار حضرت عبدالبهاء

[۲۲]

ای یاران عبدالبهاء محض الطاف بی‌پایان حضرت یزدان به تعیین حقوق اللّه بر عباد خویش منّت گذاشت والّا حقّ و بندگانش مستغنی از کائنات بوده و اللّه غنیّ عن العالمین. امّا مفروضی حقوق سبب ثبوت و رسوخ نفوس و برکت در جمیع شئون گردد.

(الواح وصایای مبارکۀ حضرت عبدالبهاء، پاکستان: محفل روحانی ملّی بهائیان پاکستان، ۱۹۶۰ میلادی، ص ۱۶)

[۲۳]

هیکل عالم از مصدر ایجاد چون صورت و هیئت آدم موجود شده و فی‌الحقیقه مرآت یکدیگرند چون به بصر بصیرت نگری یعنی هم‌چنانکه هیکل انسانی در عالم وجود ظاهراً مرکّب از اعضا و جوارح مختلفه و در حقیقت هیئت جامعه و مربوط یکدیگر است به هم‌چنین جسم عالم حکمش حکم شخص واحد که اعضا و اجزایش مربوط یکدیگر است دارد. چنانچه اگر به دیده‌ئی که کاشف حقایقست ملاحظه شود مشهود گردد که اعظم روابط عالم ایجاد سلسلۀ موجودات است و تعاون و تعاضد و تبادل از خواصّ ملازمۀ هیئت جامعۀ عالم وجود است زیرا جمیع وجود بهم مربوط است هر شیئی از اشیاء متأثّر و مستفید از دیگری اگر رأساً نباشد بالواسطه محقّق. مثلاً ملاحظه نمایید که قسمی از موجودات نبات و سنخی حیوانات از این دو هر یک از جزئی از اجزاء موجودۀ در هوا استفاده می‌نماید که سبب حیات او است و هر یک سبب ازدیاد آن جزئیست که مادّۀ حیات دیگریست یعنی به جهت نبات نشو و نمایی بدون حیوان ممکن نه و از برای حیوان حیاتی بدون معاونت نبات متصوّر نه و هم‌چنین کافّۀ موجودات روابطش بر این منوال است این است که بیان شد که تعاون و تبادل از خواصّ هیئت جامعۀ عالم وجود است و بدون او وجود معدوم. و در مراتب وجود در قوس صعود آنچه به رتبۀ اعلی‌تر نگری شئون و آثار حقیقت تعاون و تعاضد را در رتبۀ مافوق اعظم از رتبۀ مادون مشاهده نمایی. مثلاً آثار باهرۀ این شأن قویم را در عالم نبات اعظم از عالم جماد و در رتبۀ حیوان اکبر از رتبۀ نبات ملاحظه کنی تا آنکه در عالم انسانی این امر عظیم را از جمیع جهات در منتهای اتقان مشهود بینی چه که در این رتبه تعاون و تعاضد و تبادل محصور در جسم و جسمانیّات نبوده بلکه در جمیع مراتب و شئون ظاهری و معنوی از عقول و افکار و آرا و اطوار و آداب و آثار و ادراکات و احساسات و سایر احوال انسانی این روابط متینه را در منتهای محکمی ادراک نمایی و آنچه این روابط متانت و ازدیاد بیشتر یابد جمعیّت بشریّه در ترقّی و سعادت قدم پیشتر نهد بلکه فلاح و نجاح به جهت هیئت جامعۀ انسانیّه بدون این شئون عظیمه محالست. حال ملاحظه فرمایید که این امر خطیر مادامی که بین نفوسی که مظاهر حقایق کونیّه هستند به این درجه مهم است آیا فیمابین جواهر وجودی که در ظلّ سدرۀ ربّانیّه و مظاهر فیوضات رحمانیّه هستند چگونه باید تعاون و تعاضد به منتهای همّت به روح و ریحان در جمیع مراتب وجود و شهود و حقایق و معانی و معاش و معاد ظاهر گردد شبهه‌ئی نیست که حتّی جان را در راه یکدیگر باید فدا کنند. و اساس حقوق اللّه اینست چه که در سبیل این شئون صرف می‌شود والّا حقّ لم‌یزل مستغنی از مادون بوده و خواهد بود و هم‌چنان که کلّ اشیاء را از فضل و عنایات بی‌منتهایش بانصیب فرموده مقتدر بر آنست که احبّایش را از خزاین قدرت غنی فرماید ولکن نظر به این حکمت است که عنداللّه امر انفاق محبوب بوده. ملاحظه فرمایید که این امر عظیم چه قدر عنداللّه محبوب بوده که نسبتش فی‌الحقیقه الی ‌اللّه گشته فاستبشروا یا اولی الانفاق. و از فضل و الطاف بی‌نهایت حضرت سلطان احدیّت امیدواریم که در این کور اعظم جمیع شئون رحمانیّه در بین بندگان الهی به قسمی ظاهر شود که جمیع آفاق را رایحۀ طیّبه‌اش معطّر نماید. این مطلب بسیار تفصیل دارد به اختصار گذراندیم.

[۲۴]

ای یاران ربّانی من این یقین و مسلّم است که حضرت بی‌چون در جمیع شئون به غنای مطلق موصوف و به رحمت واسعه مشهور و به فیض ابدی مألوف و به عطا بر عالم وجود معروف ولی نظر به حکمت بالغه و امتحانات فارقه تا آشنا از بیگانه امتیاز یابد حقوق بر عباد خویش واجب و مفروض فرمود نفوسی که اطاعت این امر مبرم نمودند به برکت آسمانی موفّق و در دو جهان روی روشن و مشام از نسیم عنایت معطّر کردند. از جمله حکمت‌های بالغه اینکه اعطای حقوق سبب ثبوت و رسوخ نفوس گردد و نتایج عظیمه به ارواح و قلوب بخشد و در موادّ خیریّه مصروف گردد.

[۲۵]

اشکری اللّه بما و فّقک علی اطاعة امره فی کتاب الأقدس حتّی قمت بایفآء الحقوق و تقبّل اللّه عنک هذا العمل المبرور ثمّ اعلمی بأنّ عباد الرّحمن اغناهم اللّه من کنز ملکوته ولکن اعطآء الحقوق هذا امتحان من اللّه لعباده و امائه فکلّ صادق خالص یقدّم الحقوق لأجل الصّرف علی الفقرآء و الضّعفآء و المساکین و الایتام و سائر المصارفات اللّازمة فی امر اللّه کما انّ المسیح جعل صندوقاً لأجل الانفاق.

منتخباتی از توقیعات صادره از طرف حضرت ولیّ‌امراللّه

[۲۶]

نفوس خالصۀ مخلصۀ زکیّۀ منقطعه که به صرافت طبع قسمتی از ممتلکات خویش را بعضی در ایّام حیات و بعضی دیگر حسب الوصیّه وقف امر اللّه نموده‌اند و به تأدیۀ حقوق ‌اللّه موفّق و مفتخر گشته‌اند اجرشان عنداللّه عظیم است. از قبل این عبد تقدیم‌کنندگان و بازماندگان آن متصاعدین الی اللّه را اطمینان دهند. این اقدامات و تبرّعات جالب تأیید الهی و برکت سماوی و فیض نامتناهی است و مروّج مصالح متنوّعۀ جامعۀ بین‌المللی بهائی. نعیماً لهم بما وفّقهم اللّه علی امر ترتفع به مقاماتهم فی الدّنیا و الآخرة.

(مکتوب مورّخ ۲۳ ژوئن ۱۹۴۵ خطاب به یکی از احبّا، آرشیو مرکز جهانی بهائی)

منتخباتی از دست‌خط‌های صادره توسّط و یا از طرف بیت العدل اعظم

[۲۷]

تقارن استثناییِ توفیقاتی قریب الوقوع — انتشار کتاب مستطاب اقدس، پیشرفت ساختمان ابنیۀ کوه کرمل، پایان نقشۀ شش‌ساله، و شروع سال مقدّس — بحر آمال و انتظارات عالم بهائی را به تموّج در می‌آورد، زمینه را برای مجهوداتی به مراتب عظیم‌تر از آنچه تاکنون انجام شده آماده می‌سازد و ما را به آغاز دوره‌ای جدید در تاریخ متذکّر می‌دارد. لذا شایسته است در این موقعیّت مغتنم جمیع نفوسی که بر ایمان خود به مظهر ظهور اعظم الهی مقرّ و معترف‌اند با سرور و حبور حکم مقدّسی را اجابت نمایند که هر فرد را قادر می‌سازد تا حسّ خصوصی ایمان خود به خداوند را با عملی وجدانی و بسیار شخصی که مروّج مصالح عمومی است و فرد را مستقیماً با مؤسّسۀ مرکزی و مرجع امر اللّه مرتبط می‌سازد، و بالاتر از همه، عنایات وصف‌ناپذیر و الطاف لانهایۀ الهی را برای نفوس مطیعۀ مخلصه تضمین می‌نماید ابراز دارد. حال با اظهار خضوع و خشوع و عبودیّت به ساحت قدس الهی، اعلام می‌داریم که از رضوان ۱۹۹۲ یعنی آغاز سال مقدّس، حکم حقوق ‌اللّه شامل عموم خواهد شد. همۀ یاران الهی را با کمال محبّت به اجرای این حکم دعوت می‌نماییم. (ترجمه)

(پیام رضوان ١٩٩١ بیت العدل اعظم خطاب به بهائیان عالم)

[۲۸]

و اکنون در بحبوحۀ انتظارات مشتاقانۀ برگزاری این دو بزرگداشتِ۳ عمده و انتشار قریب‌ الوقوع امّ‌الکتاب امر بهائی، حکم حقوق ‌اللّه از جمله فرایض معمول و مستمرّ اعضای جامعۀ بهائی در سراسر عالم محسوب می‌شود. امید چنان است که برکات و مواهب موعودۀ الهیّۀ وابسته به اجرای این حکم مقدّس شامل حال عزیزان حضرت یزدان در جمیع بلاد گردد.(ترجمه)

(پیام رضوان ۱۹۹۲ بیت العدل اعظم خطاب به بهائیان عالم)

[۲۹]

امید وطید بیت العدل اعظم آنست که روح این سال مقدّس و تأثیرات اطاعت از حکم حقوق ‌‌اللّه موجب بیداری و آگاهی احبّا نسبت به خصیصۀ تقدّس تبرّعات امری و نقش اساسی آن در تحقّق منظور ظهور حضرت بهاءاللّه گردد. (ترجمه)

(نامۀ مورّخ ۱۹ ژوئن ۱۹۹۲ از جانب بیت العدل اعظم خطاب به یکی از محافل ملّی)

[۳۰]

در این دور مبارک، مؤسّسۀ حقوق ‌‌اللّه از طریق ترویج طرز فکری بدیع و نگرشی جدید نسبت به كسب و استفاده از منابع مادّی، به روحانیّت عالم انسانی کمک خواهد كرد؛ منابع مادّی مورد نیازِ مشروعات عظیم جمعی به منظور بهبود جمیع شئون حیات بشری را فراهم خواهد آورد و در تکامل مدنیّت جهانی عنصری نیرومند خواهد بود. (ترجمه)

(نامۀ مورّخ ۱۲ ژانویه ۲۰۰۳ بیت العدل اعظم خطاب به وكلا و نمایندگان مؤسّسۀ حقوق ‌اللّه)

[۳۱]

و امّا راجع به بیم شما نسبت به پول، کسب ثروت فی نفسه هدفی نگران‌کننده نیست بلكه ضرورتی است عملی. مشکلات مربوط به ثروت از طرز فکر نادرست نسبت به تملّک و استفاده از آن سرچشمه می‌گیرد. در این خصوص، انشاءاللّه مطالعۀ فقرات ۸۰، ۸۱ و ۸۲ كلمات مباركۀ مكنونۀ فارسی را مفید بیابید. همانند بسیاری از دیگر شئون زندگی، تعالیم حضرت بهاءاللّه با وضع حكم حقوق ‌‌اللّه و موهبت تقدیم تبرّعات به صندوق‌های امری و با تشویق به مجهودات انسان‌دوستانه برای رفاه عمومی، وسیله‌ای برای حفظ ما در مقابل امتحانات ناشی از ثروت فراهم می‌سازند. (ترجمه)

(نامۀ مورّخ ۷ اکتبر ۲۰۰۵ از طرف بیت العدل اعظم خطاب به یكی از احبّا)