کتابخانه

توقيعات مباركۀ حضرت ولیّ‌امر‌اللّه خطاب به احبّاى شرق

فهرست مطالب

توقیع مبارک رضوان ۸۹ بدیع

حامیان امر الهی برادران و خواهران روحانی در بلدان و ممالک شرقیّه علیهم اطیب التّحیّة و الثّنآء ملاحظه نمایند

ای سپاهیان ملکوت سلطان سریر لاهوت حضرت ربّ الجنود در این ربیع رحمانی و رضوان خوش روحانی ستایندگان اسم اعظمش را از اعلی رفارف قدس ندا میفرماید ان یا عشّاقی و انصاری و حملة امانتی بین خلقی ان استمعوا ندائی انّنی انا حیّ فی افق الأبهی ان یا احبّائی ایّای فاشهدون قد خلقتکم لأمری و اختصصتکم لنفسی و اجتبیتکم لعرفانی و ربّیتکم لاعزاز کلمتی و اقمتکم علی اظهار سلطنتی و جعلتکم ائمّة بین عبادی و جعلتکم الوارثین ان انتظروا یا اخلّائی سأریکم آیاتی و سأمدّکم بتأییداتی و اتمّم ما وعدتکم به فی الواحی و انصرکم علی اعدائی و احقّق آمالکم بقدرتی و سلطانی المهیمن علی العالمین انصرونی فی ارضی انصرکم من ملکوتی الشّامخ الباذخ المشعشع الممتنع الرّفیع ان یا خزنة اسراری اما ترون خفیّات امری و بدائع حکمتی و اسرار شریعتی قد بدت خالعة العذار عن خلف الحجبات و سیسطع شعاعها فی الآفاق باشراق لم تر شبهه القرون الأوّلون ان ابشروا فی قلوبکم و اطمئنّوا فی انفسکم بأنّ هذه الدّوحة الالهیّة و الشّجرة المرفوعة الأزلیّة قد ثبت اصلها فی قلب العالم و انشعبت فروعها و امتدّت افنانها بین الأمم و ارتفع حفیف اوراقها و نضجت و انتثرت اثمارها بین الخلائق اجمعین لکم البشارة العظمی یا اهل البهآء بما کشفنا النّقاب عن وجه امرنا البهیّ الأبهی و ارفعنا برقع السّتر عن سرّنا المستسرّ الأکتم الأخفی یهلّلنّ و یستبرکنّ بذلک هیاکل الصّافین و الکرّوبین فی الملأ الأعلی و عن ورائهم کلّ النّبیّین و المرسلین فی الرّفرف القصوی و سوف ترون بأعینکم ما اودعناه بأیادی الفضل بحکمة من عندنا و قدرة من لدنّا فی هذا الأمر الأوعر المبرم الخطیر "اذاً تشهدون آثارها و تحدّثون اخبارها و تفتخرون بأسرارها" تعالی تعالی هذا الاقتدار لا تشکّوا فیه و لا تضطربوا منه انّه کان فی امّ الکتاب امراً مقضیّاً محتوماً

کینونتی و ما اعطانی ربّی فدآء حبّکم یا ملأ المحبّین چه مقدار مرتفع است امر الهی و چه عظیم است بدائع آثار اوّلین قرن دور بهائی شعشعات انوارش را جز خفّاش کورصفت احدی انکار نتواند و تصرّفات لاریبیّۀ حیرت‌انگیزش را جز علیلان روزگار نفسی شبهه ننماید روائح طیب سنایش در کلّ اکناف متضوّع مشام مزکومان از شمیمش محروم و رنّۀ ملکوتیش در سبع طباق منتشر آذان متکبّران از استماعش مهجور و ممنوع سیطرۀ محیطه‌اش را قلوب صلدۀ صلبه ادراک ننماید و بعمق حکمتهای بالغه‌اش افهام کوته‌نظران پی‌نبرد عقول عقلا از کشف رموزش قا صر و عرفان عرفا از تبیین و تشریح قوّۀ جاذبۀ دافعه‌اش عاجز ناموس اعظمش بافکار بالیۀ قاصرۀ نفوس سقیمه قیاس نگردد و مبادئ سامیۀ مؤسّسات روحانیّه‌اش بعقائد سخیفه و قواعد باطلۀ نفوس سافلۀ واهیه تشبیه و تطبیق نشود مدنیّت سرمدیّ الآثارش را توانگران نابالغ که بر وسائد عزّ متّکئند قدر ندانند و سیاست الهیّه‌اش را همج رعاع که در دام هوی گرفتارند نشناسند کلمات جعلیّه که از نفوس بغضیّه چون سیل جارف منهمر اساس این آئین مبین را متزعزع ننماید و هیاهو و عربدۀ اهریمنان سست‌عنصر آوازۀ جان‌افزایش را از ارتفاع بازندارد اریاح سموم سراج وهّاجش را خاموش نکند و اسنادات مبطلین و اراجیف متوهّمین حقیقت فائضۀ نافذه‌اش را ننگین نگرداند ارتداد ملحدین و انکار مدبرین در صفوف مجنّدۀ مجاهدانش رخنه ننماید و دسائس مغلّین روح آزادش را از جریان و سریان در شریان امکان ممنوع نسازد دانشمندان ارض از سرّ غلبه‌اش حیرانند و حسودان بی‌امان از حرارت لهیبش نالان و سوزان دانایان امم بتعلیمات قیّمۀ بهیّه‌اش متوجّه و حولش طائف و از انوارش مقتبس

"ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار

فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست"

قل سیروا فی الأرض لترون آثار قدرة ربّکم الأبهی قد تجلّت و علت و استشرقت و امتلأت منها الخافقین

ای آشفتگان جمال کبریا بشارت باد یارانرا که در این رضوان اعزّ ابهی و بهار جان‌افزا در چهل اقلیم از اقالیم دنیا راکبین سفینۀ حمراء باحتفال این عید اعظم و تهلیل و تکبیر آن اسم مکرّم مشغول و مألوفند جند بها روحی لقیامهم الفدآء در این اقالیم شاسعه در خاور و باختر چون ملائکۀ ناشرات منتشر و از تتابع تأیید که از مکمن اعلی متواصل است کلّ شاد و مستبشر اقلیم فرنگ از بروق انوارش در اهتزاز است و قطعۀ آسیا از فوران نار محبّتش در سوز و گداز امریک هلهله‌کنان است و افریک از نهیب این قیام حیران شمال مقتبس از شعلۀ شرربار است و جنوب مستفیض از این امر گهربار ندای واطربا از شش جهت بلند است و فریاد واویلا از حنجر اعدای امر بها مرتفع بالکان ندای الست را اجابت نموده و پرچم هدایت عظمی برافراشته و بساط تبلیغ گسترده بذلک تحقّق ما نزّل من القلم الأبهی فی لوح الرّئیس قوله جلّ بیانه " قد خرج الغلام من هذه الدّیار و اودع تحت کلّ شجر و حجر ودیعةً سوف یخرجها اللّه بالحقّ کذلک اتی الحقّ و قضی الأمر من مدبّر حکیم"

جزائر محیط اعظم در اقصی جنوب عالم از این رنّۀ ملکوتی مدهوش و در مسابقۀ روحی با امم غربیّه همدم و مألوف شجرۀ الهیّه بر ماورآء البحار سایه افکنده و در ابعد مدن دنیا قبائل متأخّرۀ متباغضه را در ظلّ ظلیلش مجتمع ساخته امّة چین از خواب کابوسی بیدار و بهمّت مردان دلاور از نفحات مسکیّۀ ظهور الهی آگاه و پرانتباه رسولان اسم اعظم در عواصم اوروپ بهتک استار و کشف اسرار و اعلان جامعیّت و استقلال شریعت ربّ مختار مشغولند و در احقاق حقّ مظلومین و دفع شرّ غاصبین و استحکام اساس امر حضرت ربّ العالمین لیلاً و نهاراً ساعی و جاهد با اعاظم رجال در اعلی المقامات مرتبطند و بوسائل فعّاله متمسّک و متشبّث عروس آمال در مجمع نمایندگان عصبۀ امم نقاب از رخ برانداخته و در خلوتخانۀ قلوب زمامداران دول مقهوره جلوه نموده و رعبی شدید افکنده

ای احبّای الهی علمای رسوم در موطن اصلی حضرت قیّوم چنان انگاشتند که زجر و عقوبت و ظلم و اسارت و نفی و شهادت علّت انقراض آئین گرانبهای الهی گردد و سبب تشتّت و اضمحلال جمع پیروان نیّر آفاق شود تبّاً لهم و تعساً لهم انّهم و اعوانهم لفی عمه عظیم ای بیخبران سر از نوم غفلت بردارید و از حفرات یأس در این روز فیروز قدم بیرون گذارید و خاک سیاه بر سر ریزید و نظری بر اشراقات این کوکب نوّار اندازید که چگونه این امر معصوم و مظلوم که سنین متوالیه در پنجۀ تقلیب گرفتار و محصور بود و هر یومی بجفای جدیدی از عصبۀ غرور معذّب ناگاه از چنگ ظلم و جفایتان نجات یافت و روح آزادش از تنگنای آن اقلیم پربلا برهید و باقالیم مجاوره سرایت نمود و در ممالک پرفسحت فرنگ انتشار یافت و بابعد نقاط ارض برسید و در مقامات عالیه خیمه و خرگاه برافراشت و در مؤسّسات جدیده و معاهد بدیعه و معابد فخیمۀ مجلّله‌ئی آن روح مقدّس مجسّم و مصوّر گشت صلایش را اعاظم رجال بشنیدند و جلوه‌اش را ملوک و مملوک هر دو بشناختند دستتان بالأخره کوتاه شد و شعار اقدستان بر خاک مذلّت بیفتاد جمعتان متشتّت گشت و کوکب سعادتتان آفل شد ولی این امر الهی هرچند مدّتی در آن محیط کدرانگیز در کسوف حسد مکسوف بود و در قناع بغضا متواری عاقبة الأمر رغماً لأنفکم و لمن کان یعینکم در آسمان غرب از خلف حجبات غلیظه ظاهر و پدیدار گشت و چنان فروغ خورشیدش پرتو بینداخت که از انعکاساتش کلّ مرعوب و حیران گشتید

ای احولهای روزگار آیا نشنیده‌اید که قلم اعلی در اینمقام چه فرموده "تاللّه الحقّ لو یحرقونه فی البرّ انّه من قطب البحر یرفع رأسه و ینادی انّه اله من فی السّموات و الأرض و لو یلقونه فی بئر ظلمآء یجدونه فی علی الجبال ینادی قد اتی المقصود بسلطان العظمة و الاستقلال و لو یدفنونه فی الأرض یطلع من افق السّمآء و ینطق بأعلی النّدآء قد اتی البهآء بملکوت اللّه المقدّس العزیز المختار ... لو یسترون النّور فی البرّ انّه یظهر من قطب البحر و یقول انّی محیی العالمین ... ثمّ اعلموا یا ملأ الأعجام بأنّکم لو تقتلوننی یقوم اللّه احد مقامی و هذه من سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجدوا لسنّته لا من تبدیل و لا من تحویل"

ای بیخردان اهل بها از بلا شکوه ننمایند و از تتابع محن و شدّت ابتلا آزرده و مأیوس نگردند مولای بیهمتا ارواحنا لمظلومیّته الفدآء میفرماید "قل البلایا دهن لهذا المصباح و بها یزداد نوره ان کنتم من العارفین ... بالبلآء ربّینا الأمر فی القرون الماضیة سوف تجد الأمر مشرقاً من افق العظمة بقدرة و سلطان ... قد جعل اللّه البلآء اکلیلاً لرأس البهآء سوف تستضیء منه الآفاق ... قد جعل اللّه البلآء غادیة لهذه الدّسکرة الخضرآء و ذبالة لمصباحه الّذی به اشرقت الأرض و السّمآء ... قل انّ البلآء مآء لما زرعناه فی الصّدور سوف تنبت منه سنبلات تنطق کلّ حبّة منها انّه لا اله الّا هو العزیز الحکیم"

ای کودکان مهد ظلمتان شجرۀ لاشرقیّه و لاغربیّه را سقایت نمود و جورتان صیت مظلومیّت و بزرگواری آئین الهی را باقصی ممالک عالم برسانید اینکلمات درّیّات که از قلم گهربار مرکز میثاق که در بحبوحۀ بلا مخاطباً للّذین کانوا مثلکم نازل بیاد آرید "از سرشک دیدۀ یتیمان ستمدیدگان حذر لازم زیرا سیل‌خیز است و از دود آه مظلومان پرهیز باید زیرا شررانگیز است و اللّه ولیّ المظلومین ... قل ما لکم لا تنتبهون و ویل لکم لم لا تتیقّظون أ حسبتم انفسکم ایقاظاً کلّا انّکم لفی مضاجع الجهل ترقدون أ زعمتم انّکم تبصرون او تسمعون هیهات هیهات بل انّکم صمّ بکم عمی فی صقع المیثاق تحشرون و انّکم الأخسرون فسوف فی غمرات الذّلّ تغرقون"

یا نصرآء الرّحمن و حلفآء حبّه سرشک دیدۀ ستمدیدگان است و دود آه عزیزان ایران که قلب ملکۀ نیک‌اختر را متوجّه بآئین الهی فرموده و از کلک ملوکانه‌اش اینکلمات درّیّات صادر فرموده که کلّ حکایت از عظمت امر اللّه و استقلال دین اللّه و جامعیّت تعالیم اللّه و حقّیّت رسالت رسول اللّه مینماید و در این ایّام اعلان رابعش که بخطّ خود بنام فخر المبلّغین و المبلّغات حضرت میس مارثا روت ارسال نموده بارض اقدس رسیده و قلوب عاکفان کعبۀ مقصود را سرور و امّیدی جدید بخشیده و آن کلمات اینست "آئین بهائی منادی صلح و سلام است و مروّج حسن تفاهم در بین انام سالکان وادی حیرت که در ره امّید پویانند در آغوش خود گرفته و در ظلّ واحد مجتمع ساخته پیامش مصدّق ادیان الهیّه است و مبدأش موافق معتقدات سابقه هیچ بابی را سدّ ننماید و هر سبیلی را مفتوح گذارد در حینیکه قلبم از مخاصمات متمادیۀ پیروان مذاهب عدیده محزون بود و روحم از حمیّة جاهلیّۀ آنان خسته و آزرده نظرم بتعلیمات بهائی بیفتاد و روح حقیقی حضرت مسیح که بسا از نفوس ندانسته و نشناخته در آن تعالیم ظاهر و پدیدار گشت و این تعالیم جوهرش وفاق است نه خلاف امّید است نه قطع رجا مهر است نه بغضا اطمینان اعظم است لمن فی الانشآء"

ای برادران و خواهران روحانی در لوح اقدس جمال قدم جلّت عظمته میفرماید "انّه قد اشرق من جهة الشّرق و ظهر فی الغرب آثاره تفکّروا فیه یا قوم و لا تکونوا کالّذین غفلوا اذ جآءتهم الذّکری من لدن عزیز حمید" و همچنین در لوحی از الواح این خطاب مستطاب بافتخار کنیزی از کنیزان جمال ابهی در سنین اوّلیّۀ ظهور امر اللّه در ممالک فرنگ نازل "یا امة‌اللّه انّی ادعو اللّه ان یبعث نفوساً مقدّسةً منزّهةً نورانیّة فی الأقطار الغربیّة و الأقالیم الشّمالیّة حتّی تکون تلک النّفوس آیات الهدی و رایات الملأ الأعلی و ملائکة ملکوت الأبهی عند ذلک تجدین الغرب افق الشّرق و الأنوار تتلألأ کالأقمار فی تلک الأقطار" و همچنین میفرماید "ثمّ اعلم بأنّ الشّرق قد استضآءت آفاقها بأنوار الملکوت و عنقریب تتلألأ هذه الأنوار فی مطالع الغرب اعظم من الشّرق و تحیی القلوب فی تلک الأقالیم بتعالیم اللّه و تأخذ محبّة اللّه الأفئدة الصّافیة" و همچنین میفرماید "اگر این سجن و زنجیر نبود حال حضرت بهآءاللّه بر افکار عمومی اوروپ مستولی شده بود ... اگر بهآءاللّه در اوروپ ظاهر شده بود ملل اوروپ غنیمت میشمردند و تا بحال بسبب آزادی جهانرا احاطه نموده بود" و همچنین میفرماید "قطعۀ امریک در نزد حقّ میدان اشراق انوار است و کشور ظهور اسرار و منشأ ابرار و مجمع احرار"

ای برادران و خواهران روحانی قدری تفکّر نمائید که در این قرن اوّل دور بهائی چه آثار عظمت و غلبه و هیمنه‌ئی در دو قارّۀ اوروپ و امریک بلکه در تمام جهان ظاهر و پدیدار گشته و این نیست مگر از تأثیرات نافذۀ علقم جفا که چون عسل مصفّا متغمّسین بحر بلا در آن اقلیم پرابتلا سالیان دراز از دست اولو البغضآء چشیدند

اهراق دماء مطهّرۀ شهیدان ایران است که قلب ممرّد علیا حضرت ملکه را متوجّه باین نهال نورستۀ الهی نموده و باین خطابهای مهیّجۀ متتابعه عالمی را بیدار و پرانتباه ساخته

اهراق دماء مطهّرۀ شهیدان ایران است که فارسان مضمار الهی را در قطب امریک برفع و اتمام بنیان رفیع الشّأن اوّلین مشرق‌الأذکار اقطار غربیّه موفّق و مفتخر فرموده و جمّ غفیری را از اجناس و مذاهب و فرق و طبقات متباینه شیفته و آشفتۀ آن رمز مبین و کهف امین و هیکل نازنین حضرت ربّ العالمین نموده

اهراق دماء مطهّرۀ شهیدان ایران است که علمداران حزب مظلوم را در مغرب اقصی بمؤسّسات مجلّله و تأسیس اوقاف امریّه و تحصیل اعتبارنامۀ رسمی از مصادر و مقامات عالیه و اجرای نوامیس و شعائر الهیّه و وضع دستور محافل ملّیّۀ روحانیّه هدایت و موفّق فرموده

اهراق دماء مطهّرۀ شهیدان ایران است که ولولۀ بیت اعظم را در دوائر عصبۀ امم انداخته و افکار و قلوب زبردستان را بحقوق مسلوبه و مبادئ سلیمۀ حزب مظلوم متوجّه ساخته و اعضای آن انجمن محترم را بر آن واداشته که از دو حکومت قویّ‌شوکت احقاق حقوق مظلومین را از غاصبین مطالبه نمایند صدق اللّه ربّنا البهیّ الأبهی "فسوف یظهر اللّه قوماً یذکرون ایّامنا و کلّما ورد علینا و یطلبون حقّنا عن الّذینهم ظلمونا بغیر جرم و لا ذنب مبین"

اهراق دماء مطهّرۀ شهیدان ایران است که متمسّکان بعروة الوثقای ایمان را در اقلیم آلمان بثبوت و رسوخی مبعوث فرموده که با وجود هبوب صرصر امتحان و ریح عقیم هذیانات دشمنان که بجز در امریک باین شدّت بر آفاق غربیّه نوزیده این اطواد باذخه مقاومت هر افتتانی نمودند و از صراط دقیق نلغزیدند بلکه بر اشتعال و شهامت و تعاون و استقامت افزودند و در اتّساع نطاق امر اللّه و دائرۀ نشریّات امریّه و استحکام مؤسّسات امریّه در اقلیم خویش بیش از پیش همّت بگماشتند

اهراق دماء مطهّرۀ شهیدان ایران است که بدست باسلان میدان عبودیّت در دیار مصریّه علم استقلال شرع بها را بر اعلی قلل آن اقلیم برافراشته و بسطوت و تجرّدی و بسالت و شهامتی در انجمن بنی‌آدم مبعوث فرموده که شبه آنرا تواریخ ادوار سابقه ثبت و تدوین ننموده

اهراق دماء مطهّرۀ شهیدان ایران است که رسولان الهی را در مغرب زمین بفتح اقالیم جدیده سوق و دلالت فرموده مبارزان میدان انقطاع بسرداری سرخیل عاشقان امة‌اللّه الفریده سرور مؤمنین و مؤمنات کتاب "بهآءاللّه و العصر الجدید" که یادگار آن مؤلّف شهیر و نفس نفیس است و اخیراً بدوازده لغت از لغات شرقیّه و اجنبیّه ترجمه و طبع گردیده بدست گرفته نعره‌زنان در دیار اللّه سایرند و بر صفوف و الوف غافلان مهاجم چون باد بادیه پیمایند و چون اسرافیل حامل نفخۀ حیات بهدم بنیان عتیق تعصّبات وطنیّه و سیاسیّه و جنسیّه و اقتصادیّۀ آن قارّۀ پر شور و اضطراب مفتخرند و بدفع اسقام مزمنۀ اسیران و علیلانش مألوف

اهراق دماء مطهّرۀ شهیدان ایران است که یاران عزیز موطن اصلی جمال قدم را از مخالب سباع ضاریه نجات داده و بر مقاعد عزّت نشانده و بر دشمنان دیرین غالب و مسلّط فرموده و سایۀ ملک عادل را بر آن کشور مقدّس گسترده و مفاسد قویّۀ مزمنه را از بیخ و بن برانداخته و این اصلاحات باهرۀ جدیده را از حیّز غیب بعرصۀ شهود درآورده و آثار عزّت و تباشیر مدنیّت ابدیّ القرار حضرت بهآءاللّه را در اکناف و اطراف آن صقع جلیل ظاهر و پدیدار فرموده

اهراق دمآء مطهّرۀ شهیدان ایران است که عاقبة الأمر آن اقلیم را جنّة النّعیم فرماید و بفرمودۀ مرکز میثاق بها حضرت عبدالبهآء "دولت وطنی جمال مبارک را در جمیع بسیط زمین محترم‌ترین حکومات و ایران را معمورترین بقاع عالم" نماید

اهراق دماء مطهّرۀ شهیدان ایران است که در این قرن نورانی و عصر گوهرافشان اعزّ ابهائی روی زمین را بهشت برین نماید و سراپردۀ وحدت عالم انسانی را کما نزّل فی الألواح در قطب آفاق مرتفع سازد و وحدت اصلیّه را جلوه دهد و صلح اعظم را تأسیس فرماید و عالم ادنی را مرآت جنّت ابهی گرداند و یوم تبدّل الأرض غیر الأرض را بر عالمیان ثابت و محقّق نماید

در لوحی از الواح این بیان احلی از قلم ابهی صادر "حال ارض حامله مشهود زود است که اثمار منیعه و اشجار باسقه و اوراد محبوبه و نعماء جنیّه مشاهده شود تعالت نسمة قمیص ربّک الرّحمن قد مرّت و احیت طوبی للعارفین"

ای برادران و خواهران روحانی دماء بریئۀ مسفوکۀ فی سبیل اللّه است و سرشک دیدۀ مظلومان امر اللّه که شجرۀ آمال اهل بها باین اثمار منیعه و اوراد محبوبه و نعماء جنیّه مزیّن و مخصّص گشته و بمرور ایّام بیش از پیش کما ینبغی لعلوّ امره و عظمة شأنه و عزّ مقامه مفتخر خواهد گشت

ای حبیبان باوفا بیان پرحلاوت حضرت عبدالبهآء را کرّة اخری در این مقام بیاد آرید "این موهبت عظمی و این منقبت کبری حال اساسش بید قدرت الهیّه در عالم امکان در نهایت متانت بنیان و بنیاد یافت و بتدریج آنچه در هویّت دور مقدّس است ظاهر و آشکار گردد الآن بدایت انبات است و آغاز ظهور آیات بیّنات در آخر اینقرن و عصر معلوم و واضح گردد که چه بهار روحانی بود و چه موهبت آسمانی"

یا احبّآء اللّه این امر کریم و نبأ عظیم اعظم از آنست آنچه را بعقول محدودۀ خود تصوّر نموده‌ایم و اجلّ از آنست آنچه را بادراکات قاصرۀ خود پنداشته‌ایم بلی ظهوراتش محیّر عقول است و شئونات و تصرّفاتش اعجب از کلّ عجیب ولی آنچه را این مشت ضعفا تا بحال فهمیده و ادراک نموده قطره‌ایست نسبت ببحر البحار اسرار مکنونۀ در این آئین ابهی و ذرّه‌ایست نسبت بشمس الشّموس لآلی مودعۀ در این امر گرانبها "هیچ ادراکی سبقت نیابد بر کیفیّت ظهور او و هیچ عرفانی احاطه ننماید بر کمیّت امر او"

در کتاب مستطاب ایقان در بیان مقامات ظهور قائم موعود ربّ معبود و ملیک غیب و شهود باین ترانۀ الهی مترنّم" العلم سبعة و عشرون حرفاً فجمیع ما جآءت به الرّسل حرفان و لم ‌یعرف النّاس حتّی الیوم غیر الحرفین فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرین حرفاً"

و بعد میفرماید قوله عزّ بیانه "حال ملاحظه فرمائید که علم را بیست و هفت حرف معیّن فرموده و جمیع انبیا از آدم الی خاتم دو حرف آنرا بیان فرموده‌اند و بر این دو حرف مبعوث شده‌اند و میفرماید قائم ظاهر میفرماید جمیع این بیست و پنج حرف را از این بیان قدر و رتبۀ آنحضرت را ملاحظه فرما که قدرش اعظم از کلّ انبیا و امرش اعلی و ارفع از عرفان و ادراک کلّ اولیاست و امری است که انبیا و اولیا و اصفیا بآن اطّلاع نیافته و یا بامر مبرم الهی اظهار نداشته‌اند" و همچنین در بیان استقامت آنجمال ازلی اینکلمات درّیّات از قلم ابهی صادر "آیا میشود این بغیر امر الهی و مشیّت مثبتۀ ربّانی قسم بخدا که اگر کسی فکر و خیال چنین امری نماید فی‌الفور هلاک شود و اگر قلبهای عالم را در قلبش جا دهی باز جسارت بر چنین امر مهمّ ننماید"

در بیان مقامات اصحابش قلم ابهی باین ذکر احلی متحرّک "آیا هرگز در هیچ تاریخی از عهد آدم تا حال چنین غوغائی در بلاد واقع شد و آیا چنین ضوضائی در میان عباد ظاهر گشت ... گویا صبر در عالم کون از اصطبارشان ظاهر شد و وفا در ارکان عالم از فعلشان موجود گشت"

و امّا آنچه را که خود حضرت در بیان عظمت و احاطۀ ظهور خود فرموده از جمله اینکلمات عالیات است "یا قرّة‌ العین انّک انت النّبأ العظیم فی الملأ الأعلی و علی ذلک الاسم عند اهل العرش قد کنت بالحقّ معروفاً ... قل انّی انا البیت قد کنت بالحقّ مرفوعاً و انّی انا المصباح فی المشکوة قد کنت باللّه الحقّ علی الحقّ مضیئاً و انّی انا النّار فی النّور علی نور الطّور فی ارض السّرور قد کنت حول النّار مخفیّاً ... یا اهل لجّة الفردوس قولوا علی اسمی لحوریّة الحجرات اخرجن من مساکن القدس عریاناً و انصتن علی لحن الکلیم الحبیب فاّن الذّکر قد شآء کما شآء و لا مردّ لأمر اللّه الحقّ و قد کان الحکم فی امّ الکتاب مقضیّاً ... و ما ارسلنا من نبیّ الّا و قد اخذناه بالعهد للذّکر و یومه الا انّ ذکر اللّه و یومه فی المنظر الأعلی لدی ملائکة العرش قد کان بالحقّ علی الحقّ مشهوداً ... و انّا نحن لو نشآء لهدینا الأرض و من علیها علی حرف من الأمر اقرب من لمح العین جمیعاً ... لو ارادت نملة ان تفسّر القرآن من ذکر باطنه و باطن باطنه لتقدر لأنّ السّرّ الصّمدانیّة قد تلجلج فی حقیقة الکائنات"

حال ملاحظه فرمائید که صاحب همچه مقام اعزّ اجلّ ‌اسنائی و مظهر ظهور ارفع امنع اعلائی چه شهادتی راجع بآن نور الأنوار و جوهر الجواهر مظهر کلّیّۀ الهیّه هیکل مکرّم جمال قدم و اسم اعظم روحی لسلطنته المحیطة فدا داده در مقام مناجات میفرماید "سبحانک اللّهمّ یا الهی ما اصغر ذکری و ما ینسب الیّ الّا اذا ارید ان انسبه الیک فلتقبلنّی و ما ینسب الیّ بفضلک انّک انت خیر الفاصلین"

و همچنین در قیّوم اسماء جمال اعلی مخاطباً لمحبوبه الخفیّ الجلیّ الأبهی میفرماید "یا سیّد الأکبر ما انا بشیء الّا و قد اقامتنی قدرتک علی الأمر ما اتّکلت فی شیء الّا علیک و ما اعتصمت فی امر الّا الیک و انت الکافی بالحقّ و اللّه الحقّ من ورائک المحیط و کفی باللّه العلیّ علی الحقّ بالحقّ القویّ نصیراً یا بقیّة اللّه قد فدیت بکلّی لک و رضیت السّبّ فی سبیلک و ما تمنّیت الّا القتل فی محبّتک و کفی باللّه العلیّ معتصماً قدیماً و کفی باللّه شاهداً و وکیلاً" و همچنین در این سفر کریم مخاطباً لمن یظهر کلمة اللّه الأکبر میفرماید "هنالک فأظهر من السّرّ سرّاً علی قدر سمّ الابرة فی طور الأکبر لیموتنّ الطّوریّون فی السّینا عند مطلع رشح من ذلک النّور المهیمن الحمرآء باذن اللّه الحکیم و هو اللّه قد کان علیک بالحقّ علی الحقّ حفیظاً" و همچنین در مقام دیگر میفرماید "نطفۀ ظهور بعد اقوی از جمیع اهل بیان بوده و خواهد بود ... و قد کتبت جوهرة فی ذکره و هو انّه لا یستشار باشارتی و لا بما ذکر فی البیان ... مقام او صرف ظهور است حتّی نفس ظهور در نفس ظهور در ظلّ او ظاهر"

اینست ای احبّای الهی نصّ شهادتی که نقطۀ اولی و ربّ اعلی با وجود عظمت شأن و امتناع مقام و احاطۀ کلّیّه‌اش بر مظاهر قبل از قلم اعلایش در حقّ مؤسّس آئین بهائی و شارع مقدّس آسمانی و ظهور کلّی الهی صادر فرموده و این کلمات عالیات و آیات بیّنات بنحوی اکمل و اتمّ از قلم ابهی مؤیّداً و مبیّناً لما صدر من قلم مبشّره الأعلی نازل بعضی از آن تذکّراً للعموم و اظهاراً و اعزازاً لحقائق امره المکشوف المعلوم در این اوراق ثبت میگردد قوله جلّت قدرته و عزّ بیانه "و اگر الیوم کلّ من فی السّموات و الأرض حروفات بیانیّه شوند که بصدهزار رتبه از حروفات فرقانیّه اعظم و اکبرند و اقلّ من آن در این امر توقّف نمایند از معرضین عنداللّه محسوبند و از احرف نفی منسوب" و همچنین میفرماید "الیوم فضلی ظاهر شده که در یک یوم و لیل اگر کاتب از عهده برآید معادل بیان فارسی از سماء قدس ربّانی نازل میشود و کذلک بشأن الآیات علی لسان عربیّ بدیع" و ایضاً میفرماید "هذا یوم لو ادرکه محمّد رسول اللّه لقال قد عرفناک یا مقصود المرسلین و لو ادرکه الخلیل لیضع وجهه علی التّراب خضّعاً للّه ربّک و یقول قد اطمئنّ قلبی یا اله من فی ملکوت السّموات و الأرضین و اشهدتنی ملکوت امرک و جبروت اقتدارک و اشهد بظهورک اطمأنّت افئدة المقبلین لو ادرکه الکلیم لیقول لک الحمد بما اریتنی جمالک و جعلتنی من الزّائرین" و همچنین میفرماید "تاللّه الحقّ انّ الأمر اعظم من ان یذکر و اظهر من ان یستر و اعلی من ان یصل الیه اعراض کلّ معرض او مکر کلّ ماکر عنیداً" و ایضاً میفرماید "قل انّ روح القدس قد خلق بحرف ممّا نزّل من هذا الرّوح الأعظم ان انتم تفقهون ... قد ظهر فی هذا الظّهور ما لا ظهر فی ازل الآزال ... قد کنز فی هذا الغلام من لحن لو یظهر اقلّ من سمّ الابرة لتندکّ الجبال و تصفرّ الأوراق و تسقط الأثمار من الأشجار و تخرّ الأذقان و توجّه الوجوه لهذا الملک الّذی تجده علی هیکل النّار فی هیئة النّور و مرّة تشهده علی هیئة الأمواج فی هذا البحر الموّاج و مرّة تشهده کالشّجرة الّتی اصلها ثابت فی ارض الکبریآء و ارتفعت اغصانها ثمّ افنانها الی مقام الّذی صعد عن ورآء عرش عظیم"

ای حاملان امانت الهیّه از جهتی آوازۀ امر الهی بلند است و تباشیر عصر حضرت بهآءاللّه بر عالم و عالمیان لائح قدرت غالبه‌اش بر مدّعیان آشکار است و آثار نهضت محیّره‌اش در آفاق نمودار شمامۀ عنبرینش در جمیع اقطار منتشر است و لآلی بیشمارش از گنجینۀ اسرار بر جهانیان منتثر و از جهتی انقلابات عالم ناسوت یوماً فیوماً در ازدیاد و قلاقل و اضطرابات ملکیّه‌اش آناً فآناً در انتشار افق سیاست تاریک است و بحران اقتصادی بغایت شدید مدنیّت مادّیّه در معرض خطرات عظیمه است و هیئت اجتماعیّه اساسش متزعزع و متزلزل افکار در هیجان است و نظم جهان پریشان ظلمت عصیان و طغیان عالمی را احاطه نموده و نورانیّت عدل و وفاق از دیدۀ جهانیان پنهان گشته در مشرق اقصی نائرۀ جنگ پراشتعال است و در اقطار غربیّه دائرۀ فساد و شقاق در اتّساع قوای اقوام مختلفه بر اطفاء سراج دین برخاسته و در ترویج قواعد باطلۀ ظاهر الاستحاله همّت بگماشته شرق در جنبش و هیجان است و غرب از ثقل فادح آفات متراکمه نالان و هراسان حزب شمال بتمام قوی بر ایجاد فتنه و افساد عقیده و ترویج مبادئ سقیمه قائم و در تولید بغض و خصومت و هدم بنیان دیانت ساعی و جاهد مکاید سیاسیّه در میان است و مقاصد خفیّه در جولان حکومات عالم بمنازعات وطنیّه و تعصّبات مختلفۀ شدیده گرفتارند و بذیل تقالید عتیقه متشبّث ثقه و اعتمادشان بیکدیگر مسلوب و از تعاون و تعاضد محروم و مأیوس بصرف مبالغ باهضه در تهیّۀ معدّات حربیّه و مهمّات عسکریّه و آلات جهنّمیّه سرّاً و جهراً مشغولند و بکمال جدّیّت باستحکام اساس استقلال سیاسی و اقتصادی خویش مألوف سرمست بادۀ غرورند و اسیر دام حمیّۀ جاهلیّه دول مقهوره در قطعۀ اوروپ تشنۀ انتقامند و در تولید ضغائن و دسائس پر سعی و اهتمام اقلّیّات قومیّه هر یک مستعدّ فتنه و فسادند و در توسعۀ دائرۀ انقلاب و هدم بنیان اعتساف متّحد و متّفق میزانیّۀ اغنی حکومات عالم مختلّ و مشروعات تجاری و صناعی و زراعی اکثر طوائف و امم معوّق و معطّل

حنین و انین رنج‌بران در دو قارّۀ اوروپ و امریک بلند است و خسائر فادحه و بلیّات هائله بر سرمایه‌داران از کلّ اطراف مهاجم عدّۀ عاطلین و محتاجین در اقطار غربیّه در این ایّام به چهل کرور او ازید بالغ و این جمّ غفیر بحدّی پریشان و مهیّای فسادند که قوای حکومات قاهرۀ مجرّبۀ مقتدره از تسکین و سدّ احتیاجات ضروریّۀ آنان عاجز و قاصر اینست که حضرت عبدالبهآء در اواخر ایّامش در لوحی از الواح صریحاً اخبار فرموده قوله جلّ بیانه "این ظلمات منکشف نگردد و این امراض مزمنه شفا نیابد بلکه روز بروز سخت‌تر شود و بدتر گردد بالکان آرام نگیرد از اوّل بدتر شود دول مقهوره آرام نگیرند بهر وسیله تشبّث نمایند که آتش جنگ دوباره شعله زند حرکتهای تازۀ عمومی تمام قوّت را در تنفیذ مقاصد خویش مجری خواهند نمود حرکت شمالیّه خیلی اهمّیّت خواهد یافت و سرایت خواهد کرد ... در مستقبل حربی شدیدتر یقیناً واقع گردد قطعیّاً در این شبهه نیست"

ای یاران روحانی این خطرات عظیمه و مفاسد قویّه و اسقام مزمنه و اغتشاشات متزایده بعضی منبعث از نتائج وخیمۀ جنگ اخیر است که بر ضغائن دیرینه بیفزود و فتنه و انقلابی جدید احداث کرد و چنان بار گرانی از غرامات و تعویضات مالیّه بر عهدۀ دول مقهوره بگذاشت که کلّ از ادایش عاجزند بلکه غالب و مغلوب هر دو از مضرّات و عواقب سیّئه‌اش گرفتار و متألّمند و بعضی ناشی از اجراءات و تبلیغات مستمرّۀ متواصلۀ عصبۀ غرور است که قوی را بتمامها حصر و متوجّه در هدم ارکان دین و ترویج لامذهبی نموده و بعضی نتیجۀ اشتداد تعصّبات وطنیّه و انهماک در تقالید قومیّه و ظنون و اوهامات بالیه و تمسّک مفرط باستقلال سیاسیّه و عدم توجّه بوحدت اصلیّۀ بشریّه و قلّت ارتباط و تعاون بین دول شرقیّه و غربیّه و اهمال در تأسیس محکمۀ کبرای الهیّه است ان انظروا و تدبّروا فیما نزّل من قلم القدم فی سجنه الأعظم عن لسان احد من عباده "عالم منقلب است و انقلاب او یوماً فیوماً در تزاید و وجه آن بر غفلت و لامذهبی متوجّه و اینفقره شدّت خواهد نمود و زیاد خواهد شد بشأنیکه ذکر آن حال مقتضی نه و مدّتی بر این نهج ایّام میرود و اذا تمّ المیقات یظهر بغتةً ما ترتعد به فرائص العالم اذاً ترتفع الأعلام و تغرّد العنادل علی الأفنان"

ای احبّای الهی چه مطابق است حال حاضر پرملال حکومات و ملل عالم با آنچه را قلم اعلی در سنین اوّلیّۀ ورود سجن اعظم مخاطباً لمن فی العالم انذار و اخبار و تبیین و تشریح فرموده و در الواح نصحیّه و قهریّۀ خود مدوّن فرموده قوله جلّت قدرته و عزّ بیانه "تدبّروا و تکلّموا فیما یصلح به العالم و حاله لو انتم من المتوسّمین فانظروا العالم کهیکل انسان انّه خلق صحیحاً کاملاً فاعترته الأمراض بالأسباب المختلفة المتغایرة و ما طابت نفسه فی یوم بل اشتدّ مرضه بما وقع تحت تصرّف اطبّآء غیر حاذقة الّذین رکبوا مطیّة الهوی و کانوا من الهائمین ... و الّذی جعله اللّه الدّریاق الأعظم و السّبب الأتمّ لصحّته هو اتّحاد من علی الأرض علی امر واحد و شریعة واحدة هذا لا یمکن ابداً الّا بطبیب حاذق کامل مؤیّد لعمری هذا لهو الحقّ و ما بعده الّا الضّلال المبین ...

یا معشر الملوک انّا نراکم فی کلّ سنة تزدادون مصارفکم و تحملونها علی الرّعیّة ان هذا الّا ظلم عظیم اتّقوا زفرات المظلوم و عبراته و لا تحملوا علی الرّعیّة فوق طاقتهم ... ان اصلحوا ذات بینکم اذاً لا تحتاجون بکثرة العساکر و مهمّاتهم الّا علی قدر تحفظون به ممالککم و بلدانکم ایّاکم ان تدعوا ما نصحتم به من لدن علیم امین ان اتّحدوا یا معشر الملوک به تسکن اریاح الاختلاف بینکم و تستریح الرّعیّة و من حولکم ان انتم من العارفین ان قام احد منکم علی الآخر قوموا علیه ان هذا الّا عدل مبین"

و همچنین میفرماید "اهل ثروت و اصحاب عزّت و قدرت باید حرمت دین را بأحسن ما یمکن فی الابداع ملاحظه نمایند دین نوری است مبین و حصنی است متین از برای حفظ و آسایش اهل عالم چه که خشیة اللّه ناس را بمعروف امر و از منکر نهی نماید اگر سراج دین مستور ماند هرج و مرج راه یابد ... قلم اعلی در این حین مظاهر قدرت و مشارق اقتدار یعنی ملوک و سلاطین و رؤسا و امرا و علما و عرفا را نصیحت میفرماید و بدین و بتمسّک بآن وصیّت مینماید آنست سبب بزرگ از برای نظم جهان و اطمینان من فی الامکان سستی ارکان دین سبب قوّت جهّال و جرأت و جسارت شده براستی میگویم آنچه از مقام بلند دین کاست بر غفلت اشرار افزود و نتیجه بالأخره هرج و مرج است اسمعوا یا اولی الأبصار ثمّ اعتبروا یا اولی الأنظار" ایضاً میفرماید "ابهی ثمرۀ شجرۀ دانش اینکلمۀ علیاست همه بار یکدارید و برگ یک شاخسار لیس الفخر لمن یحبّ الوطن بل لمن یحبّ العالم"

و همچنین حضرت عبدالبهآء در رسالۀ مدنیّه میفرماید "بلی تمدّن حقیقی وقتی در قطب عالم علم افرازد که چند ملوک بزرگوار بلند‌همّت چون آفتاب رخشندۀ عالم غیرت و حمیّت بجهت خیریّت و سعادت عموم بشر بعزمی ثابت و رأی راسخ قدم پیش نهاده مسئلۀ صلح عمومی را در میدان مشورت گذارند و بجمیع وسائل و وسائط تشبّث نموده عقد انجمن دول عالم نمایند و یک معاهدۀ قویّه و میثاق و شروط محکمۀ ثابته تأسیس نمایند و اعلان نموده باتّفاق عموم هیئت بشریّه مؤکّد فرمایند این امر اتمّ اقوم را که فی‌الحقیقه سبب آسایش آفرینش است کلّ سکّان ارض مقدّس شمرده جمیع قوای عالم متوجّه ثبوت و بقای این عهد اعظم باشند و در این معاهدۀ عمومیّه تعیین و تحدید حدود و ثغور هر دولتی گردد و توضیع روش و حرکت هر حکومتی شود و جمیع معاهدات و مناسبات دولیّه و روابط و ضوابط مابین هیئت حکومتیّۀ بشریّه مقرّر و معیّن گردد و کذلک قوّۀ حربیّۀ هر حکومتی بحدّی معلوم مخصّص شود چه اگر تدارکات محاربه و قوّۀ عسکریّۀ دولتی ازدیاد یابد سبب توهّم دول سائره گردد باری اصل مبنای این عهد قویم را بر آن قرار دهند که اگر دولتی از دول من‌بعد شرطی از شروط را فسخ نماید کلّ دول عالم بر اضمحلال او قیام نمایند بلکه هیئت بشریّه بکمال قوّت بر تدمیر آن حکومت برخیزد اگر جسم مریض عالم باین داروی اعظم موفّق گردد البتّه اعتدال کلّی کسب نموده بشفای باقی دائمی فائز گردد ...

و بعضی اشخاص که از همم کلّیّۀ عالم انسان بیخبرند این امر را بسیار مشکل بلکه محال و ممتنع شمرند نچنانست بلکه از فضل پروردگار و عنایت مقرّبین درگاه آفریدگار و همّت بیهمتای نفوس کاملۀ ماهره و افکار و آراء فرائد زمانه هیچ امری در وجود ممتنع و محال نبوده و نیست همّت همّت غیرت غیرت لازم است چه بسیار امور که در ازمنۀ سابقه از مقولۀ ممتنعات شمرده میشد که ابداً عقول تصوّر وقوع آنرا نمینمود حال ملاحظه مینمائیم که بسیار سهل و آسان گشته و این امر اعظم اقوم که فی‌الحقیقه آفتاب انور جهان مدنیّت و سبب فوز و فلاح و راحت و نجاح کلّ است از چه جهت ممتنع و محال فرض شود و لابدّ بر اینست که عاقبت شاهد این سعادت در انجمن عالم جلوه‌گر گردد چه که آلات و ادوات حربیّه بر این منوال بدرجه‌ئی رسد که حرب بدرجۀ ما لا یطاق هیئت بشریّه واصل گردد"

و همچنین میفرماید "در هر ظهوری که اشراق صبح هدی شد موضوع آن اشراق امری از امور بود ... در این دور بدیع و قرن جلیل اساس دین اللّه و موضوع شریعت اللّه رأفت کبری و رحمت عظمی و الفت با جمیع ملل و صداقت و امانت و مهربانی صمیمی قلبی با جمیع طوائف و نحل و اعلان وحدت عالم انسانست ... در دورهای سابق هرچند ائتلاف حاصل گشت ولی بکلّی ائتلاف من علی الأرض غیر قابل زیرا وسائل و وسائط اتّحاد مفقود و در میان قطعات خمسۀ عالم ارتباط و اتّصال معدوم بلکه در بین امم یک قطعه نیز اجتماع و تبادل افکار معسور لهذا اجتماع جمیع طوائف عالم در یک نقطۀ اتّحاد و اتّصال و تبادل افکار ممتنع و محال امّا حال وسائل اتّصال بسیار و فی‌الحقیقه قطعات خمسۀ عالم حکم یک قطعه یافته و از برای هر فردی از افراد سیاحت در جمیع بلاد و اختلاط و تبادل افکار با جمیع عباد در نهایت سهولت میسّر بقسمیکه هر نفسی بواسطۀ نشریّات مقتدر بر اطّلاع احوال و ادیان و افکار جمیع ملل و همچنین جمیع قطعات عالم یعنی ملل و دول و مدن و قری محتاج یکدیگر و از برای هیچیک استغنای از دیگری نه زیرا روابط سیاسیّه بین کلّ موجود و ارتباط تجارت و صناعت و زراعت و معارف در نهایت محکمی مشهود لهذا اتّفاق کلّ و اتّحاد عموم ممکن الحصول و این اسباب از معجزات این عصر مجید و قرن عظیم است و قرون ماضیه از آن محروم زیرا این قرن انوار عالمی دیگر و قوّتی دیگر و نورانیّتی دیگر دارد اینست که ملاحظه مینمائی در هر روزی معجز جدیدی مینماید و عاقبت در انجمن عالم شمعهای روشنی برافروزد و مانند بارقۀ صبح این نورانیّت عظیمه آثارش از افق عالم نمودار گشته شمع اوّل وحدت سیاسی است و جزئی اثری ازآن ظاهر گردیده و شمع دوم وحدت آراء در امور عظیمه است آن نیز عنقریب اثرش ظاهر گردد و شمع سوّم وحدت آزادیست آن نیز قطعیّاً حاصل گردد و شمع چهارم وحدت دینی است این اصل اساس است و شاهد این وحدت در انجمن عالم بقوّت الهیّه جلوه نماید و شمع پنجم وحدت وطنیّت در این قرن این اتّحاد و یگانگی نیز بنهایت قوّت ظاهر شود جمیع ملل عالم عاقبت خود را اهل وطن واحد شمارند و شمع ششم وحدت جنسی است جمیع من علی الأرض مانند جنس واحد شوند و شمع هفتم وحدت لسان است یعنی لسانی ایجاد گردد که عموم خلق تحصیل آن نمایند و با یکدیگر مکالمه کنند این امور که ذکر شد جمیعاً قطعیّ الحصول است زیرا قوّتی ملکوتیّه مؤیّد آن"

حال ای عزیزان الهی ملاحظه نمائید که چگونه قلم اعلی و کلک اطهر حضرت عبدالبهآء در الواح قدسیّه و زبر قیّمۀ مقدّسۀ الهیّه تلویحاً و تصریحاً اخبار از وقوعات حالیّه نموده و تصریح فرموده که این تعصّبات جاهلیّه ازدیاد یابد و مفاسد قویّه شدّت نماید و حرکتهای تازۀ عمومی بر هیجان و انقلاب بیفزاید و غفلت و لامذهبی در بین جمیع طبقات رواج یابد و آفات و بلیّات من کلّ الجهات هیئت اجتماعیّه را احاطه نماید و عاقبة الأمر طغیان این طوفان منتهی بانقلابی گردد که شبه آنرا چشم عالم ندیده و در هیچ تاریخی ثبت و مدوّن نگشته

و این انقلاب اعظم بنفسه ممدّ آئین الهی است و مؤسّس وحدت عالم انسانی تعصّبات را زائل نماید و کافّۀ دول و امم را در بسیط زمین متوجّه و متمسّک و مروّج وحدت اصلیّه گرداند جهانیانرا بتأسیس محکمۀ کبرای الهی دلالت فرماید و رؤسای ارض را برفع لواء صلح اعظم مطابقاً لما نزّل من القلم الأعلی و من مبیّن آیاته الکبری مؤیّد و مفتخر گرداند عالم را یکوطن نماید و مصداق اذاً تری الأرض جنّة الأبهی بر کافّۀ انام ظاهر و آشکار فرماید ملکوت اللّه را ترویج و تأسیس نماید و بسیط غبراء را آئینۀ ملأ اعلی گرداند کرّة اخری نصّ صریح وعدۀ الهی را بیاد آرید که میفرماید "و مدّتی بر این نهج ایّام میرود و اذا تمّ المیقات یظهر بغتةً ما ترتعد به فرائص العالم اذاً ترتفع الأعلام و تغرّد العنادل علی الأفنان"

ای عشّاق امر بها وقت آنست که کلّ بپاس این عنایات عظمی اعزازاً لأمره المقدّس الأبهی و تسریعاً لتحقّق کلمته الجامعة العلیا متوجّهاً الیه منقطعاً عمّا سواه در سبیل ترویج وحدت اصلیّه و هدم بنیان عتیق تعصّبات جنسیّه و سیاسیّه و وطنیّه جانفشانی نمائیم و در تولید حسن تفاهم و تعاون و تعاضد بین ملل و اقوام متغایره و تحدید نطاق منازعات آتیه و تقلیل و تخفیف ثقل عظیم بلیّات حتمیّۀ آینده بهمّتی خلل‌ناپذیر و شجاعت و شهامتی بدیع در انجمن عالم مبعوث گردیم و چنان قیامی نمائیم که سکّان ملأ اعلی ندای واطوبا برآرند و بهتاف بشری لکم یا ملأ البهآء تحسین و تهنئت نمایند از زوابع امتحان و شدائد افتتان خائف و هراسان نگردیم و از حوادث خطیرۀ آتیه و وقوعات هائلۀ کدره مرعوب و مضطرب نشویم از تحدیدات ملکیّه و شئونات آفاقیّه و ظنون و اوهامات ناسوتیّه چون برق درگذریم و در وضع قوائم و دعائم مدنیّت جدیدۀ بدیعۀ الهیّه همّتی شایان بگماریم با احدی از جالسین بر وسادۀ عزّت و منصب مداهنه ننمائیم و با هیچ دولتی سرّاً مرتبط نگردیم از اقاویل و اباطیل انفس سافلۀ لاهیه چشم پوشیم و بنفع عموم پردازیم از نصوص صریحۀ قاطعۀ الهیّه انحراف نورزیم و در مخاصمات و مناقشات و مجادلات احزاب ادنی مداخله‌ئی را جائز ندانیم باغراض مشتهیۀ نفسیّه این پیام الهی را آلوده و ننگین نگردانیم و میراث مرغوب لا عدل له را بزخارف این دنیای دنیّه مبادله ننمائیم از تظاهر و تقیّه و تملّق بپرهیزیم و حبال تسویف اهل تدلیس را بسرپنجۀ قدرت و شهامت منفصم سازیم از مدینۀ وهمیّه قدم بیرون گذاریم و حجبات غلیظۀ غفلت را بنار محبّتش محترق سازیم اقالیم شرق و غرب را یکوطن شماریم و ملل و اجناس متباغضه را اعضا و ارکان یک دودمان پنداریم مبادئ سیاست اللّه را علی رؤوس الأشهاد اعلان و ترویج نمائیم و از مداخلۀ در سیاست رؤسای ارض در کلّ اقطار احتراز و اجتناب جوئیم صفوف مقلّدین و متوهّمین را بقوّۀ توکّل در هم شکنیم و جرثوم رقابت و خصومت را در انجمن بنی‌آدم محو و زائل نمائیم مصالح شخصیّه و وطنیّه را در هیچ موردی مقدّم بر مقتضیات اساسیّۀ وحدت حقیقیّۀ بشریّه نشمریم و بذر پاک حبّ عالم انسانیرا در مزرعۀ قلوب صافیۀ سلیمه بیفشانیم عزّت و زینت ظاهرۀ فانیه را طالب نگردیم و از مطامع ارضیّه و مآرب شیطانیّه ساحت دل را منزّه و مقدّس گردانیم فریب اهریمنانرا نخوریم و رغائب و امیال مستکبرین و مغرضین را ترویج نکنیم ضیاء این امر نفیس را بغبار نفس و هوی تیره ننمائیم و زمام و مقالید این آئین گرانبها را بنفوس سارقۀ کاذبه نسپریم از ملامت حسودان و ذمّ و قدح بیخردان و نابالغان سست و پریشان نگردیم و از انتقادات و اسنادات کوته‌نظران اندیشه ننمائیم بلکه در جمیع موارد بیقین مبین بدانیم که آنچه واقع گردد خیر و صلاح امر اللّه است و وسیلۀ تحقّق وعود حتمیّۀ مولای بیهمتا ممهّد سبیل است و ممدّ شریعت ربّ یکتا چنانچه میفرماید "لن یظهر فی الأرض من شیء الّا و قد قدّر فیه مقادیر القدر من حکیم علیم و لن یحرّک من ذرّة الّا و قد قدّر فیها حکمة بالغة و کیف هذا النّبأ الأعظم القویم"

و همچنین میفرماید "ای عباد اگر در این ایّام مشهود و عالم موجود فی‌الجمله بر خلاف رضا از جبروت قضا واقع شود دلتنگ مشوید که ایّام خوش رحمانی آید و عالمهای قدس روحانی جلوه نماید و شما را در جمیع آن ایّام و عوالم قسمتی مقدّر و عیشی معیّن و رزقی مقرّر است البتّه بجمیع آنها رسیده فائز گردید"

و اختم الکلام بما نزّل من القلم الأعلی فی مقام آخر "تاللّه الحقّ لو یقوم واحد علی حبّ البهآء فی ارض الانشآء و یحارب معه کلّ من فی الأرض و السّمآء لیغلّبه اللّه علیهم اظهاراً لقدرته و ابرازاً لسلطنته ... و من یفتح الیوم شفتاه لذکر مولاه یؤیّده جنود وحی اللّه بالهام بدیع و یجری اللّه عن فمه کوثر العرفان و ینطقه بالحکمة و البیان علی شأن لن یقدر ان یتکلّم بین یدیه احد من الخلائق اجمعین"

بندۀ آستانش شوقی

رضوان سنه ٨٩