آنچه بهائیان باور دارند
خداوند و جهان خلقت
ظهور الهی
گزیدهای از آثار
- آنچه بهائیان باور دارند
- آنچه بهائیان انجام میدهند
گزیدهای مختصر از آثار بهائی در ارتباط با موضوع ظهور الهی
حقّ بذاته و بنفسه غيب منيع لا يُدْرک بوده.
ايّاک ان لا تشرک بالله ربّک لم تزل کان واحداً احداً فرداً صمداً وتراً باقياً دائماً قيّوماً. (مبادا برای پروردگارت شریکی قائل شوی که او همیشه یکتا و فرد و بینیاز و همیشگی و جاودان و قیوم بوده است.)
جواهر توحيد و لطائف تحميد، متصاعد بساط حضرت سلطان بيمثال و مليک ذو الجلالی است که حقايق ممکنات و دقايق و رقايق اعيان موجودات را از حقيقتِ نيستی و عدم در عوالم هستی و قِدم ظاهر فرمود و از ذلّت بُعد و فنا نجات داده به ملکوت عزّت و بقا مشرّف نمود و اين نبود مگر به صرف عنايت سابقه و رحمت منبسطۀ خود.
قوای عقلیۀ بشر، ادراک حقیقت الوهیّت ننماید و لکن فیضِ الوهیت، محیط است. انوارِ الوهیت؛ ساطع و صفاتِ الوهیت؛ ظاهر و باهر.
يَا ابْنَ الإِنْسانِ، كُنْتُ فِي قِدَمِ ذاتِي وَأَزَلِيَّةِ كَيْنُونَتِي؛ عَرَفْتُ حُبّي فِيكَ خَلَقْتُكَ، وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مِثالِي وَأَظْهَرْتُ لَكَ جَمَالی. (ای پسر انسان، در ذات دیرین و جاودانگی ازلی خود مخفی و پنهان بودم. محبت خود را در تو یافتم پس تو را خلق کردم و تصویری از خود را در تو قرار دادم و زیبایی خود را برای تو آشکار ساختم.)
بعد از خلق کلّ ممکنات و ايجاد موجودات به تجلّی اسم يا مختار، انسان را از بين اُمم و خلايق برای معرفت و محبت خود که علّت غائی و سبب خلقت کائنات بود اختيار نمود ... زيرا کينونت و حقيقت هر شیء را به اسمی از اسمآء تجلی نمود و به صفتی از صفات اشراق فرمود، مگر انسان را که مظهرِ کلّ اسمآء و صفات و مرآتِ کينونت خود قرار فرمود و به اين فضلِ عظيم و مرحمتِ قديمِ خود اختصاص نمود.
سبيل کلّ به ذاتِ قِدَم مسدود بوده و طريقِ کلّ مقطوع خواهد بود و محضِ فضل و عنايت، شموسِ مشرقه از افقِ احديّه را بين ناس ظاهر فرموده و عرفان اين انفُس مقدّسه را عرفان خود قرار فرموده. مَنْ عَرَفهم فقد عرف الله و من سمع کلماتِهم فقد سمع کلماتِ الله و من اقرّ بهم فقد اقرّ بالله و من اعرض عنهم فقد اعرض عن الله و من کفر بهم فقد کفر بالله.(هر کس آنها را بشناسد، خدا را شناخته است و هر کس به سخنان آنان گوش فرا دهد، به سخنان خدا گوش فرا داده است و هر کس به حقیقت آنها گواهی دهد، به حقیقت خداوند گواهی داده و هر کس از آنها روی بگرداند، از خدا روی برگردانده و هر کس به آنها باور نداشته باشد، به خدا باور ندارد.)
اين طلعات مواقع حکم و مطالع امرند… اگر به نظرِ لطيف ملاحظه فرمائی همه را در يک رضوان ساکن بينی و در يک هوا طائر و بر يک بساط جالس و بر يک کلام ناطق و بر يک امر آمر. اين است اتحاد آن جواهرِ وجود و شموسِ غير محدود و معدود.
اليوم دينالله و مذهبالله آن که مذاهب مختلفه و سبل متعدّده را سبب و علت بغضاء ننمايند. اين اصول و قوانين و راههای محکم متين از مطلعِ واحد ظاهر و از مشرقِ واحد مُشرق و اين اختلافات نظر به مصالح وقت و زمان و قرون و اعصار بوده.
اساس ادیان الهی یکی است و جمیع حقیقت است و حقیقت تجزّی و تعدّد قبول ننموده.
ما جعله الله الدّرياق الأعظم و السّبب الأتمّ لصحّته هو اتّحاد من علی الأرض علی أمر واحد و شريعة واحدة. (آن چه که خداوند بزرگترین نوشدارو و کاملترین وسیله برای سلامتی عالم انسانی قرار فرموده است، همانا اتّحاد مردم زمین است بر امر واحد و شریعت واحد.)
اصل اساسی که توسط حضرت بهاءالله بیان شده است... این است که حقیقت دینی مطلق نبوده بلکه نسبی است، که وحی الهی فرایندی پیوسته و تدریجی است، که تمامی ادیان بزرگ جهان منشأ الهی دارند، اصول اساسی آنها کاملاً با یکدیگر هماهنگ است، اهداف و مقاصد آنها یکی است، تعالیمشان وجوه مختلف یک حقیقت واحد را بیان میکند، کارکردهای آنها مکمل یکدیگر است، و تنها در ابعاد فرعی و غیر اساسی در تعالیم خود تفاوت دارند، و پیامبریهای آنان مراحل متوالی در تکامل روحانی جامعه انسانی را نمایندگی میکند…
خردمندان، گيتی را چون کالبد مردمان دانستهاند. چنانکه او را پوشش بايد، کالبد گيتی را هم پوشش داد و دانش شايد. پس کيش يزدان، جامۀ اوست. هر گاه کهنه شود، به جامۀ تازه او را بيارايد. هر گاهی را روش جداگانه سزاوار. هميشه کيش يزدانی به آنچه شايستۀ آن روز است هويدا و آشکار.
امروز، روز فضل اعظم و فيض اکبر است بايد کل به کمال اتحاد و اتفاق در ظل سدرۀ عنايت الهی ساکن و مستريح باشند و تمسک نمايند به آنچه اليوم سبب عزت و ارتفاع است... از حق بطلبيد تا جميع را مُؤيد فرمايد بر آنچه لدی العرش مقبول است. زود است بساط عالم جمع شود و بساط ديگر گسترده گردد انّ ربّک لهو الحق علّام الغيوب.(همانا حقیقت نزد پروردگار توست و اوست دانای غیب.)
حضرت رحمان، انسان را بينا و شنوا خلق فرموده اگر چه بعضی او را عالم اصغر دانستهاند ولکن فیالحقيقه عالم اکبر است و مقام و رتبه و شأن هر انسانی بايد در اين يو م موعود ظاهر شود.
پروردگار چشم عنايت فرموده که در آفاق بنگريم و آنچه وسيلۀ تمدن و انسانيت است، به آن تشبث نمائيم و گوش احسان شده تا کلمات حکميّهء عقلا و دانايان را استماع نموده و پند گرفته، کمر همت به اجرای مقتضيات آن بربنديم. حواس و قوای باطنيّه عطا گشته که در امور خيريۀ جمعيت بشريت صرف نمائيم و به عقلِ دوربين، بين اجناس و انواع موجودات، ممتاز شده، دائماً مستمرّاً در امور کلیه و جزئيه و مهمه و عاديه مشغول گرديم تا جميع در حصن حصين دانائی محفوظ و مصون باشيم و در کل احيان به جهت سعادت بشريه اساس جديدی تأسيس و صنع بديعی ايجاد و ترويج نمائيم ... باری بايد دامن همت به کمر غيرت زد و از هر جهت به اسباب آسايش و راحت و سعادت و معارف و تمدن و صنايع و عزت و شرف و علو منزلت جمعيت بشريه تشبث نمود تا از زلال نيت خالصه و سلسال جهد و کوشش اراضی قابليات انسانيه به ریاحین فضائل ذاتيه و شقائق حقائق خصائل حميده، سرسبز و خرم گشته، رشک گلستان معارف اسلاف گردد.
مطالبی بیشتر در موردظهور الهی…
برای دسترسی به مقالات و منابع بیشتر درباره این موضوع میتوانید به صفحه مقالات و منابع مراجعه فرمایید








