«اثمار سدرۀ انسانی اعمال طيّبه و اخلاق مرضيّه بوده و هست.» حضرت بهاءالله

حُسن اخلاق و رفتار 

گزیده‌ای از آثار

گزیده‌ای از آثار بهائی در ارتباط با موضوع احکام الهی

سبب اعظم آفرينش عرفان‌الله بوده و هر نفسی اليوم از عرف قميص رحمانی به وطن اصلی که مقام معرفت مطلع اوامر الهيّه و مشرق وحی ربانيّه است فائز شد او به کل خير فائز بوده و خواهد بود و بعد از ورود اين مقام اعلی دو امر از برای هر نفسی لازم و واجب است يکی استقامت بر امر الله به شأنی که اگر جميع ناس بخواهند او را از مصدر امر منع نمايند قادر نباشند و امر ديگر اتّباع اوامر الهيه است که از مَعين قلمِ مشيّت ربانيّه جاری شده چه که معرفت حق تمام و کامل نمی‌شود مگر به متابعت آن‌چه امر فرموده و در کتاب الهی نازل شده.

(حضرت بهاءالله، مجموعه الواح بعد از کتاب اقدس )

دين‌الله و مذهب‌الله محض اتحاد و اتفاق اهل عالم از سمآء مشيّت مالک قدم نازل گشته و ظاهر شده آن‌ را علت اختلاف و نفاق مکنيد. سببِ اعظم و علت ِکبری از برای ظهور و اشراق نيّر اتحاد دين الهی و شريعه ربانی بوده و نموّ عالم و تربيت امم و اطمينان عباد و راحت مَن فی‌ البلاد از اصول و احکام الهی.

(حضرت بهاءالله، مجموعه الواح بعد از کتاب اقدس، لوح اشراقات)

يا ملأ الأرض اعلموا انّ اوامری سرج عنايتی بين عبادی و مفاتيح رحمتی لبريّتی کذلک نزّل الامر من سماء مشيّة ربّکم مالک الاديان. لو يجد احد حلاوة البيان الّذی ظهر من فم مشيّة الرّحمن لينفق ما عنده ولو يکون خزآئن الارض کلّها ليثبت امراً من اوامره المشرقة من افق العناية و الالطاف. (ای ساکنان روی زمین، بدانید که اوامر من، چراغ‌های عنایت و کلیدهای رحمت من برای بندگانم است. این‌ چنین از آسمان ارادۀ پروردگارتان و مالک ادیان، امر الهی نازل شده است. هر که شیرینی بیانی را که از زبان ارادۀ خداوند رحمان بیرون آمده است دریابد همه چیز خود را، حتی اگر تمامی گنجینه‌های روی زمین باشد می‌بخشد تا امری از اوامر ظاهر شده از افق عنایت و الطاف خداوند را اثبات کند.)

(حضرت بهاءالله، کتاب اقدس )

قل الحرّيّة فی اتّباع اوامری لو انتم من العارفين. لو اتّبع النّاس ما نزّلناه لهم من سمآء الوحی ليجدنّ انفسهم فی حرّيّة بحتة طوبی لمن عرف مراد الله فيما نزّل من سمآء مشيّته المهيمنة علی العالمين. قل الحرّيّة الّتی تنفعکم انّها فی العبوديّة للّه الحقّ و الّذی وجد حلاوتها لا يبدّلها بملکوت ملک السّموات و الارضين. (بگو: آزادی در پیروی از اوامر من است اگر عارف باشید. اگر مردمان، از آن‌چه که از آسمان وحی برای آنان نازل کردیم پیروی نمایند، خود را در آزادی کامل خواهند یافت. خوشا به حال آن کسی که مقصود خداوند را در آنچه که از آسمان اراده‌اش نازل کرده است دریابد. بگو آن آزادی که نفع شما در آن است همان بندگی خداوند است و کسی که شیرینی آن را چشید با تمامی آسمان‌ها و زمین مبادله‌اش نخواهد کرد.)

(حضرت بهاءالله، کتاب اقدس )

از برای هر چیز حکمت بالغه ای موجود است، به خصوص امور مهم و اساسی زندگی. اعظم و اهمّ وقایع در عالم انسان ظهور الهی و نزول احکام و شرایع الهی است. (ترجمه)

(حضرت عبدالبهاء، خطابه در نیویورک در تاریخ ۱۸ نوامبر ۱۹۱۲، ترجمه از کتاب Promulgation of Universal Peace )

شريعة الله بر دو قِسم مُنقسم: يک قسم اصل اساس است روحانيات است؛ يعنی تعلق به فضائل روحانی و اخلاق رحمانی دارد. اين تغيير و تبديل نمی‌کند. اين قدس‌الاقداس است که جوهر شريعت آدم و شريعت نوح و شريعت ابراهيم و شريعت موسی و شريعت مسيح و شريعت محمد و شريعت حضرت اعلی و شريعت جمال مبارک است و در دورۀ جميع انبيا باقی و برقرار. ابداً منسوخ نمی‌شود. زيرا آن حقيقت روحانيه است، نه جسمانيه؛ آن ايمان است، عرفان است، ايقان است، عدالت است، ديانت است، مروّت است، امانت است، محبّةالله است، مواسات در حال است، رحم بر فقيران است و فريادرسی مظلومان و انفاق بر بيچارگان و دستگيری افتادگان است، پاکی و آزادگی و افتادگی است و حِلم و صبر و ثبات است.

اين اخلاق رحمانی است. اين احکام ابداً نسخ نمی‌شود، بلکه تا ابد‌الآباد مرعی و برقرار است. اين فضائل عالم انسانی در هر دوری از ادوار تجديد گردد زيرا در اواخر هر دوره‌ای شريعة‌الله روحانيه يعنی فضائل انسانيه از ميان می‌رود و صورتش باقی می‌ماند ... قسم ثانی از شريعةالله که تعلق به عالم جسمانی دارد مثل صوم و صلوة و عبادات و نکاح و طلاق و عتاق و محاکمات و معاملات و مجازات و قصاص بر قتل و ضرب و سرقت و جروحات. اين قسم از شريعت که تعلق به جسمانيات دارد در هر دوری از ادوار انبيا تبديل و تغيير يابد و منسوخ گردد زيرا در سياسات و معاملات و مجازات و سائر احکام به اقتضای زمان لابد از تغيير و تبديل است.

(حضرت عبدالبهاء، مفاوضات)

مقصد اصلی و مطلب کل از بسط قوانين اعظم و وضع اصول و اساس اقوم، جميع شئون تمدن سعادت بشريه است و سعادت بشريه در تقرب درگاه کبريا و راحت و آسايش اعلی و ادنی از افراد هيئت عموميه است و وسائل عظيمۀ اين دو مقصد اخلاق حسنۀ انسانيت است.

(حضرت عبدالبهاء، رسالۀ مدنیه )

یادداشت: